جدول جو
جدول جو

معنی رغنین - جستجوی لغت در جدول جو

رغنین(رَ)
شلوارو تنبان و رغین. (ناظم الاطباء) (از شعوری ج 2 ورق 12). پای جامه و ازار. (آنندراج). رجوع به رغین شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رانین
تصویر رانین
شلوار، برای مثال چرا پیچد مگس دستار فوطه / چرا پوشد ملخ رانین دیبا (خاقانی - ۲۷)، نوعی زره که در قدیم هنگام جنگ بر تن می کردند و روی ران ها را می پوشانید
فرهنگ فارسی عمید
(رَ)
به معنی رزفین. (از شعوری ج 2 ص 19). آنچه بدان در را بندند. (ناظم الاطباء) :
سخن زن را مؤثر چون نباشد
شود شوهر چو رزنین بر در خود.
؟ (از شعوری ج 2 ص 19).
و رجوع به رزفین و زرفین شود، کلید. (ناظم الاطباء). و رجوع به رزفین شود
لغت نامه دهخدا
(رَ / رُو غَ)
برشته و بریان شده با روغن. (ناظم الاطباء) (از شعوری ج 2ورق 25). چرب. روغنی. (یادداشت مؤلف) :
زبان روغنینم زآتش آه
بسوزد چون دل قندیل ترسا.
خاقانی.
، لقمۀ قاضی که خمیر آن با روغن آغشته و پخته باشد. (از شعوری ج 2 ورق 25)
لغت نامه دهخدا
(رَ غَنْ نَ)
یا رغنّی، یعنی لعلّی، و شاید من. (ناظم الاطباء). رجوع به لعل و لعلی و رغنی شود
لغت نامه دهخدا
(رَ غَنْ نی)
یا رغنّنی، یعنی لعلی و شاید من. (ناظم الاطباء). رجوع به لعل و لعلی و رغننی شود
لغت نامه دهخدا
(تَ ءَبْ بی)
اغن گردانیدن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به اغن شود، افزون شدن درخت. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نی)
شلوار. (ناظم الاطباء). شلوار که بعربی رانان گویند. (از برهان) (رشیدی) (آنندراج) (انجمن آرا) (غیاث اللغات). جنسی از پوشش. (شرفنامۀ منیری). شلوار و ران پوش. شعوری گوید: درکلمه رانین یاء برای نسبت و نون برای تأکید نسبت است. (ج 2 ورق 11). اما گفتۀ او بر اساسی نیست و ’ین’ علامت نسبت است. پوششی خاص از کمر بپایین بدو شاخ و هر شاخه یکی از دو ران را پوشاند. شلوار:
قبا و جامه و رانینش برتن
ز سرما پاک بفسرده چو آهن.
(ویس و رامین).
قبا و موزه و رانین و دستار
برنگ نیل کرده بود هموار.
(ویس و رامین).
چون رودکی بدین بیت رسید امیر (امیر نوح سامانی) چنان منفعل گشت که از تخت فرودآمد و بی موزه پای در رکاب خنگ نوبتی آورد و روی به بخارا نهاد چنانکه رانین و موزه تا دو فرسنگ در پی امیر بردند. (چهار مقالۀ عروضی ص 33).
مرا که طوطی نظمم درین چنین وحلی
چو جوزه پای بگل در نباشد آخر شین
مگر چو بط و همایم کند کرامت تو
بچه بزیور مسحی و زینت رانین.
انوری (از آنندراج).
چرا پیچد مگس دستار فوطه
چرا پوشد ملخ رانین دیبا.
خاقانی.
گر ملخ را نیست بر پا موزۀ زرین سار
ران او رانین دیبا برنتابد بیش ازین.
خاقانی.
چنگ ارچه ببر دارد پیراهن ابریشم
رانین پلاسین هم بسیار همی پوشد.
خاقانی.
گفت تخت من بیاورید فرمود آورد و بر زمین نهاد و گفت موزه و رانین را فراگیرید. (تاریخ طبرستان). چون فرودآمدی آن کلاه و قبا و موزه و رانین به بنده ای از ترک و تازیک بخشیدی. (تاریخ طبرستان). اگررسولان بیگانه بر خوان حاضر بودی قبا و موزه و رانین پوشیدی وگرنه لباچهاء ملمع. (تاریخ طبرستان)، زرهی که در روز جنگ رانها را بپوشاند. (از برهان) (از ناظم الاطباء). شلواری که سپاهیان وقت سواری پوشند زیر موزه و آن مرکب است از ’ران’ + ’ین’. (فرهنگ رشیدی). سلاحی که مبارزان هنگام جنگ بر رانها پوشند. (شرفنامۀ منیری)
لغت نامه دهخدا
شلوار، زرهی که در روز جنگ بدان رانها را می پوشاندند. توضیح: بعضی این کلمه را بکسر نون خوانند مرکب از: ران یین (نسبت) ولی چون در تازی) رانان (و) رانین (بصیغه تثنیه آمده صحیح آنست که به فتح نون خوانده شود و قول انوری نیز موید این تلفظ است:) حسام دولت و دین ای خدای داده ترا جمال احمد وجود علی و خلق حسین اگر چه بط و همایم کند کرامت تو بچه ک بزیور (بزینت) مسحی و زینت رانین (دیوان انوری چاپ تبریز ص 255 با مقابله با نسخه خطی کتابخانه دهخدا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رنین
تصویر رنین
گریه و زاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رانین
تصویر رانین
((نَ یا نِ))
شلوار، نوعی زره، که هنگام جنگ ران ها را با آن می پوشانیدند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رنین
تصویر رنین
((رَ))
ناله زار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رنین
تصویر رنین
الرّينين
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از رنین
تصویر رنین
Resonance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رنین
تصویر رنین
(FR) résonance
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رنین
تصویر رنین
공명
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از رنین
تصویر رنین
(TR) rezonans
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از رنین
تصویر رنین
প্রতিধ্বনি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از رنین
تصویر رنین
(SW) resonansi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از رنین
تصویر رنین
การสะท้อน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از رنین
تصویر رنین
תהודה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از رنین
تصویر رنین
رنین
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از رنین
تصویر رنین
共鳴
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از رنین
تصویر رنین
(ES) resonancia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رنین
تصویر رنین
(ID) resonansi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از رنین
تصویر رنین
गूंज
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از رنین
تصویر رنین
(NL) resonantie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از رنین
تصویر رنین
(IT) risonanza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رنین
تصویر رنین
(PT) ressonância
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رنین
تصویر رنین
(PL) rezonans
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رنین
تصویر رنین
резонанс
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رنین
تصویر رنین
(DE) Resonanz
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رنین
تصویر رنین
резонанс
دیکشنری فارسی به روسی
رنین، درامر
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از رنین
تصویر رنین
共鸣
دیکشنری فارسی به چینی