جدول جو
جدول جو

معنی رغبات - جستجوی لغت در جدول جو

رغبات
(رَ غَ)
جمع واژۀ رغبه و رغبه. رجوع به دو کلمه مذکور شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رغبت
تصویر رغبت
میل، اراده، آرزو
رغبت داشتن: میل داشتن، مایل بودن
رغبت کردن: رغبت داشتن، میل داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مغبات
تصویر مغبات
مغبه ها، پایان کارها، پایان چیزها، جمع واژۀ مغبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رقبات
تصویر رقبات
رقبه ها، گردنها، کنایه از املاک و زمینی که به کسی داده می شود که تا عمر دارد از آن بهره و فایده ببرد، جمع واژۀ رقبه
فرهنگ فارسی عمید
(رُ کُ)
یا رکبات یا رکبات، جمع واژۀ رکبه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به رکبات و رکبه شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
پشته و بلندی. (آنندراج) (اقرب الموارد). ربا. رباه. ربی. پشته. تپه. کوه. کوه کوچک. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رَبْ با)
جمع واژۀ ربّه. (ناظم الاطباء) ، جمع واژۀ رابیه. (متن اللغه).
- ربات حجال، زنان حجله ها. بانوان حرم: التفات نمودن به ربات حجال لایق کرم و فتوت رجال نبود. (سندبادنامه ص 70). و هر کس ازربات حجال در دست رجال آمدند. (تاریخ جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
کاروانسرا و منزلگاه و رباط. (ناظم الاطباء) (از شعوری ج 2 ورق 17). و رجوع به رباط شود
لغت نامه دهخدا
(مَ غَبْ با)
جمع واژۀ مغبّه. پایانها. عاقبتها: تا در آیینۀ فکرت مغبات احوال و مغیبات مآل تمام مطالعه کند. (مرزبان نامه). و رجوع به مغبه شود
لغت نامه دهخدا
(رَ حَ / رَ)
جمع واژۀ رحبه و رحبه. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). جمع واژۀ رحبه. (منتهی الارب). رجوع به رحبه شود
لغت نامه دهخدا
پیمانه ای معادل شش یک اردب و معادل چهار صاع است، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(رَ جَ)
جمع واژۀ رجب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جمع واژۀ رجب به صیغۀ جمع مؤنث به اعتبار شبهایی که ماه رجب بر آنها قرار داده شده. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(رُ)
یا رکبات یا رکبات، جمع واژۀ رکبه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (اقرب الموارد). ج رکبه به معنی زانو یا جای باریکی ساق و ذراع ستور یا آرنج از هر حیوان. (آنندراج). رجوع به رکبه شود
لغت نامه دهخدا
(رُ کَ)
یا رکبات یا رکبات، جمع واژۀ رکبه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به رکبات و رکبه شود
لغت نامه دهخدا
(رَ قَ)
جمع واژۀ رقبه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به رقبه شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
مصدر به معنی رغب. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مصدر به معنی رغبی ̍ و رغبی ̍ و رغب. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به رغب شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
مصدر به معنی رغبی ̍ و رغبی ̍. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مصدر به معنی رغب. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به مصادر مذکور شود
لغت نامه دهخدا
(رَ غَ)
مرد آزمند و حریص. (از ناظم الاطباء). خواهان و طلبکار. (آنندراج) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
خواهانی. (آنندراج) (منتهی الارب). رغبت کردن در چیزی. (تاج المصادر بیهقی). مصدر به معنی رغبی ̍ و رغبی ̍. (منتهی الارب). مصدر به معنی رغب. (ناظم الاطباء). رجوع به مصادر مذکور شود، رغبت از چیزی بگردانیدن. (تاج المصادر بیهقی). رجوع به رغب شود
لغت نامه دهخدا
(غَ نَ)
موضعی است. (منتهی الارب). جایگاهی است که در آن بعضی از بنی اسد کشته شدند و شاعر ایشان چنین سرود:
الا یا طال بالغربات لیلی
و مایلقی بنو اسد بهنه
و قائله اسبت فقلت جیر
اسی اننی من ذاک انه.
(از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(مُ رَغْ غِ)
جمع واژۀ مرغّبه. رجوع به مرغبه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ رَغْ غَ)
جمع واژۀ مرغّبه. چیزهای پسندیده و مرغوب. (غیاث) (آنندراج). رجوع به مرغّبه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از رکبات
تصویر رکبات
جمع رکبه، زانوان، آرنج ها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع رحبه، خاکهای خوب گستره ها درگاه ها میانسراها سرزمین وسیع و پر گیاه، ساحت خانه، وسط سرای جمع رحاب رحبات
فرهنگ لغت هوشیار
جمع رقبه، بنگردن ها، بندگان، داراک ورستادی (موقوفه) جمع رقبه گردنها، بندگان بنده ها، املاک و مستغلات موقوفه
فرهنگ لغت هوشیار
خواهش، میل و اراده، خواهش از روی میل و آرزو از چیزی، خواهانی، خواست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرغبات
تصویر مرغبات
جمع مرغبه، جمع مرغبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغبات
تصویر مغبات
جمع مغبه، پایان ها، سرانجام ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رغبت
تصویر رغبت
((رِ بَ))
خواستن، میل، جمع رغبات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رقبات
تصویر رقبات
((رَ قَ))
جمع رقبه
فرهنگ فارسی معین
آرزو، آرزومندی، اشتیاق، تعشق، تمایل، خواست، میل، هوس
فرهنگ واژه مترادف متضاد
از توابع دهستان پنج هزاره ی شهرستان بهشهر، رباط کاروان سرا
فرهنگ گویش مازندرانی