یک نوع گیاهی. (ناظم الاطباء). گیاهی است. (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، قطعه ای از رخام. (از المنجد) ، یک نوع صفحه ای که در روی آن ساعات ظهر را مشخص کرده اند و دایرۀ هندی گویند. (ناظم الاطباء). نام آلتی از آلات ساعات. (مفاتیح العلوم)
یک نوع گیاهی. (ناظم الاطباء). گیاهی است. (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، قطعه ای از رخام. (از المنجد) ، یک نوع صفحه ای که در روی آن ساعات ظهر را مشخص کرده اند و دایرۀ هندی گویند. (ناظم الاطباء). نام آلتی از آلات ساعات. (مفاتیح العلوم)
رغادت. مصدر به معنی رغد و رغد. (ناظم الاطباء). فراخ عیش شدن. (دهار) (یادداشت مؤلف) (از مصادر اللغۀ زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). رجوع به رغد و رغد شود
رغادت. مصدر به معنی رَغد و رَغَد. (ناظم الاطباء). فراخ عیش شدن. (دهار) (یادداشت مؤلف) (از مصادر اللغۀ زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). رجوع به رَغد و رَغَد شود
غول بیابانی را گویند. (برهان) (از مؤید الفضلاء) (سروری) (از رشیدی) (ناظم الاطباء). غول بیابانی است و گویند آن از جنس اهرمن و دیو و حیوانی است که دربیابان ها مسافران را براه خطا برد و هلاک کند. (انجمن آرا) (آنندراج). دیو گمراه کننده در بیابان که نام دیگرش غول است. (فرهنگ نظام). بغانه. (جهانگیری) (مؤید الفضلاء) (فرهنگ نظام). و رجوع بهمین کلمه شود
غول بیابانی را گویند. (برهان) (از مؤید الفضلاء) (سروری) (از رشیدی) (ناظم الاطباء). غول بیابانی است و گویند آن از جنس اهرمن و دیو و حیوانی است که دربیابان ها مسافران را براه خطا برد و هلاک کند. (انجمن آرا) (آنندراج). دیو گمراه کننده در بیابان که نام دیگرش غول است. (فرهنگ نظام). بغانه. (جهانگیری) (مؤید الفضلاء) (فرهنگ نظام). و رجوع بهمین کلمه شود
سرواد و شعر و چکامه. (فرهنگ اسدی ذیل لغت سرواد حاشیۀ ص 107) قصیده را گویند و آن بیتی چند باشد متوازیۀ متشارکه در ردیف و قافیه. مبتنی بر مطلعی و گریز و شرطیه زیاده بر هفده بیت. (برهان). بمعنی قصیده و شعر. (انجمن آرا) (آنندراج). به اصطلاح عروض، قصیده یعنی بیتی چند متوازی و مشترک در ردیف و قافیه. و دارای مطلعو گریز و شرطیه و زیاده بر هفده بیت. (ناظم الاطباء). مبدل چگامه. (فرهنگ نظام). قصیده و چکامه و چگامه. نوعی از اقسام شعر که در اصطلاح عروضی قصیده و چکامه نیز گویند. و رجوع به چکامه و چگامه و قصیده شود
سرواد و شعر و چکامه. (فرهنگ اسدی ذیل لغت سرواد حاشیۀ ص 107) قصیده را گویند و آن بیتی چند باشد متوازیۀ متشارکه در ردیف و قافیه. مبتنی بر مطلعی و گریز و شرطیه زیاده بر هفده بیت. (برهان). بمعنی قصیده و شعر. (انجمن آرا) (آنندراج). به اصطلاح عروض، قصیده یعنی بیتی چند متوازی و مشترک در ردیف و قافیه. و دارای مطلعو گریز و شرطیه و زیاده بر هفده بیت. (ناظم الاطباء). مبدل چگامه. (فرهنگ نظام). قصیده و چکامه و چگامه. نوعی از اقسام شعر که در اصطلاح عروضی قصیده و چکامه نیز گویند. و رجوع به چکامه و چگامه و قصیده شود