- رعیت
- دهوند
معنی رعیت - جستجوی لغت در جدول جو
- رعیت
- دارای سرپرست و راعی، زیر دست، مردم فرمانبردار، جمعی کشاورز که در یک ملک و تحت فرمان یکنفر مالک باشند هراسان، ترسان، مرعوب، وحشت زده
- رعیت
- قوم و جماعتی که در یک سرزمین تابع یک حکومت باشند، عامۀ مردم، جمعی کشاورز که در یک ملک تحت فرمان یک مالک باشند
- رعیت ((رَ یَ))
- عموم مردم، کسانی که به کشت و زرع برای یک مالک می پردازند، بنده، مردم تحت فرمان پادشاه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Pastoral
пасторальный
ländlich
пасторальний
pasterski
pastoral
pastorale
pastoral
pastoral
pastorale
ग्रामीण
pastoral
رعويٌّ
רַעֲיוֹנִי
pastoral
kijijini
เกี่ยวกับชนบท
গ্রামীণ
دیہاتی
دید، دیدن
پیش روگیری، نگهداشتن
پرچم، علامت نصب شده درجائی
مونث راعی: فرمانروا
پرورده، عهد و پیمان داده
بادرم (عامه مردم)، شهروند (تبعه)، کشاورز
ترسیده بیمزده بیمناک هراسان، فربه پر چربی، کوتاه
لرزه، رعشه
نگاهداری، نگاهداشتن حق کسیرا، هوا خواهی و اخلاص