رعونت سست شدن، احمق شدن، بیهودهگو شدن، خودآراییسست شدن، احمق شدن، بیهودهگو شدن، خودآرایی تصویر رعونت فرهنگ فارسی عمید
رعونت ((رُ نَ)) خود پسندی، خودآرایی، کم عقلیخود پسندی، خودآرایی، کم عقلی تصویر رعونت فرهنگ فارسی معین