- رعث
- پشم رنگین، گلنار بیابانی
معنی رعث - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گوشواره، نوک زیبا در پرندگان، تاج خروس
فرستادن کسی را بتنهائی
کینه دشمنی، مانده آب ، خواست، آغاز بیماری
تندر، آذرخش
چریدن، چرانیدن، نگهبانی، سبزه و گیاه مرغ چرانیدن بچرا بردن (گوسفند و مانند آنرا)
گولی، سستی بینی کوه، کوه دراز، آفتاب زدگی
پیه
کبت نر (زنبور عسل)
رفتن، روان شدن، خوندماغ شدن، از در درآمدن
لرزه گرفتن، لرزیدن
لرزیدن، نشاندن، آهسته رفتن: از ماندگی و پیری
بانگ کردن آسمان و غریدن آن
دارا گشتن، پر فرزندی، نا آرامی رمه
ترس و بیم، فزع
گوشواره، گلوبند
بدست مالیدن، اصلاح کردن چیزی
کندی کردن
پراکنده در هم ژولیده، پراکندگی در کار، ژولیده موی شدن ژولیده موی
پراکندگی کار و خلل در آن
ترس، بیم، فزع، خوف، ترسیدن
سرگین، فضلۀ چهارپایان از قبیل اسب و الاغ و استر
چریدن، چرانیدن، حفظ کردن، نگهداری کردن، سرپرستی
صدایی که از برخورد توده های ابر به گوش می رسد، آسمان غرنبه، تندر، سیزدهمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۴۳ آیه
انگیختن، برانگیختن، به کاری وا داشتن، زنده کردن مردگان، قیامت
بر کندن، مالیدن، بر کنده شدن
استخوان شکسته، دشوار سخت، لاغری راه سخت گدار دشوار