- رطوبت
- نم
معنی رطوبت - جستجوی لغت در جدول جو
- رطوبت
- تر شدن، مرطوب گشتن، تری
- رطوبت
- تری، نمناکی، نرمی، ملایمت
- رطوبت ((رُ بَ))
- تر شدن، نمناکی، تری
- رطوبت
- Clamminess, Dampness, Humidity, Moistness, Sogginess
- رطوبت
- влажность , влажность , сырость
- رطوبت
- Feuchtigkeit
- رطوبت
- вологість , вологість
- رطوبت
- wilgotność, wilgoć
- رطوبت
- 潮湿 , 湿度 , 湿气 , 湿润
- رطوبت
- umidade
- رطوبت
- umidità
- رطوبت
- pegajosidad, humedad
- رطوبت
- humidité
- رطوبت
- vochtigheid, luchtvochtigheid
- رطوبت
- आर्द्रता , नमी , गीलापन
- رطوبت
- kelembaban, kelembapan
- رطوبت
- رطوبةٌ , رطوبةٌ
- رطوبت
- לחות , לחות , לחות , לַחוּת
- رطوبت
- 湿気 , 湿度 , 湿り気
- رطوبت
- 습기 , 습도
- رطوبت
- nemlilik, nem, ıslaklık
- رطوبت
- unyevunye, unyevu, unyevua, unyevunyevu
- رطوبت
- ความชื้น , ความชื้น , ความชื้น , ความเปียกชื้น
- رطوبت
- আর্দ্রতা
- رطوبت
- نمی , نمی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خدایی آفریدگاری
نم خیتی خیسی تری ژف نمناکی
یا رطوبت هوا مقدار آب موجود در یک سانتیمتر مکعب هوا را رطوبت مطلق آن گویند یا رطوبت نسبی عبارت است از خارج قسمت رطوبت مطلق بر مقداربخار آب سیر شده موجود در یک سانتیمتر مکعب هوا. یا رطوبت و یبوست تری و خشکی، نرمی و سفتی، رقت و غلظت، سهولت و اشکال
ژفی نمی فمور منسوب به رطوبت. یا مزاج رطوبی مزاج تر مزاج
تری و خشکی
نمی سنجشی
نمی پنهان تری دزد
نمی آپچک (مطلق)