- رضوه
- خرسندی خشنودی
معنی رضوه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ربوه پشته بلندی، گروه ده هزار تنی پشته بلندی توده بلند
گام، جای بلند، دم از زمان، چشمبرد تا جایی که چشم می تواند ببیند، پایه در دربار شاه، گره سخت یا گره سست از واژگان دو پهلو، فراخی، فراخوانی
خرسند
وابسته به رضا ع
خوشنودی یکی از گوشه های شور، وابسته به رضا ع منسوب به رضی. توضیح: معمولااین کلمه را در نسبت به رضا بکار برند ولی صحیح آن (بکسر راء) است، یکی از گوشه های شور. مرد خشنود جمع ارضیاء
جمع راض، خشنودان
سستی کرخی، نرم در تازی به سیزده وات نرم (حروف الرخوه) گفته می شود ثاء حاء خاء ذال زای ظاء صاد ضاد غین فاء سین شین هاء
هر چیزی که به کسی دهند تا کاری بر خلاف وظیفه خود انجام دهد یا حق کسی را ضایع کند
جامه کهنه سوده شده لته، کرباس، چادر شب یک لخت
آبخوری چرمی، دولک دول کوچک، بنک جوش (بنک قهوه)، کشتی، آوند شیره کشی مشک خرد نیمه مشک، کوزه آبخوری جمع رکاء رکوات
نوحه سرائی بر مصائب اهل بیت رسول (ص)
پاره گوشت
پشته، پسته از واژگان دو پهلو
پشته، تپه، تل
زمین بلند، پشته، تپه
مربوط به امام رضا مثلاً آستان رضوی، از نسل امام رضا مثلاً سادات رضوی، در موسیقی گوشه ای در دستگاه شور
مشک کوچک، ظرف چرمی کوچک برای آب خوردن
تل، پشته، تپه، گردونۀ کوه، گریوه
مکر، حیله، فریب، نیرنگ، ریو
مکر، حیله، فریب، نیرنگ، ریو
پارچه یا جامه کهنه، کرباس، رگوک، رگوی
((رَ ض))
فرهنگ فارسی معین
باغ، گلزار، جمع ریاض، روضات، مطالب و اشعاری که هنگام عزا و سوگواری بالای منبر می خوانند
پشته، گریوه، مکر، حیله
مطالب و اشعاری که در سوگواری و عزاداری بالای منبر می خوانند. ماخوذ از نام کتاب «روضهالشهدا» تالیف ملاحسین کاشفی، از علما و وعاظ دورۀ تیموریان که آن را در سال ۹۰۸ هجری قمری دربارۀ وقایع کربلا و شهادت حضرت امام حسین تالیف کرده، جلسه ای که برای خواندن این سوگواری برگزار می شود مثلاً رفته بودم روضه، باغ، گلستان، گلزار، سبزه زار، مرغزار، کنایه از قبر بزرگان دینی، بهشت
روضۀ رضوان: باغ بهشت
روضۀ رضوان: باغ بهشت
آنچه از پول و مانند آن به کسی می دهند تا کاری برخلاف وظیفۀ خود انجام دهد یا حق کسی را ضایع و باطل کند یا حکمی برخلاف حق و عدالت بدهد، رشوت، پاره، بلکفد، بلکفت، برگند