جدول جو
جدول جو

معنی رضرض - جستجوی لغت در جدول جو

رضرض
(رَ رَ)
سنگریزه ها که زیر پا کوفته گردند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
شکستن وریزه کردن چیزی را. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (منتهی الارب). شکستن. (از تاج المصادر بیهقی) (دهار)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
شکسته و ریزه شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شکسته شدن سنگ. (از اقرب الموارد) (از المنجد) : الحجاره ترضرض علی وجه الارض، ای تتکسر. (منتهی الارب) ، جنبیدن بی درنگ کردن. (از اقرب الموارد) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
کوفته. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
سنگریزه ها که زیر پا کوفته گردند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). سنگریزۀ خرد. (دهار) (مهذب الاسماء) ، زمین کوفته شده به سنگها، مرد بسیارگوشت. (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، شتر بسیارگوشت، قطره های خرد از باران، سرین لرزان وجنبان. (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رَ رِ)
شتر به چرا گذاشته. (ناظم الاطباء) (آنندراج) : ابل رضارض، شتران به چرا گذاشته. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ رَ رِ)
شکسته شده و ریز شده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به ترضرض شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از رضیض
تصویر رضیض
کوفته شکسته
فرهنگ لغت هوشیار