جدول جو
جدول جو

معنی رضابکلو - جستجوی لغت در جدول جو

رضابکلو
(رِ بَ)
از ایلات ساکن اطراف اردبیل. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 106). از ایلات اطراف اردبیل و مرکب از پانصد خانوار است. قشلاق ندارند. قراء مشهور آنها سوتا و الچه می باشد. افراد ایل به کشاورزی اشتغال دارند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رِ کَ)
دهی از دهستان پازوار بخش بابلسر شهرستان بابل. سکنه 140 تن. آب آن از رودخانه بابل و چاه. محصول آنجا کنجد و صیفی و پنبه و غلات و باقلا. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
دهی جزء دهستان بیات بخش نوبران شهرستان ساوه در 24هزارگزی جنوب باختری مرکز بخش، 15هزارگزی راه عمومی. معتدل. دارای 170 تن سکنه. آب آن از رود خانه قره چای. محصول آن غلات، حبوبات و شغل اهالی زراعت، گله داری، قالیچه، جاجیم بافی. راه آن مالرو است. مزرعۀ خانقلی آباد جزء این ده است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا