- رصدخانه
- هودلگاه
معنی رصدخانه - جستجوی لغت در جدول جو
- رصدخانه ((~. نِ))
- جایی که در آن به نگاه کردن و مطالعه ستارگان می پردازند
- رصدخانه
- جایی که ستاره شناسان در آن با ابزارهای مخصوص ستارگان و اجرام نجومی را مشاهده و بررسی می کنند
- رصدخانه
- Observatory
- رصدخانه
- обсерватория
- رصدخانه
- Observatorium
- رصدخانه
- обсерваторія
- رصدخانه
- obserwatorium
- رصدخانه
- observatório
- رصدخانه
- osservatorio
- رصدخانه
- observatorio
- رصدخانه
- observatoire
- رصدخانه
- observatorium
- رصدخانه
- वेधशाला
- رصدخانه
- observatorium
- رصدخانه
- مرصدٌ
- رصدخانه
- מצפה כוכבים
- رصدخانه
- gözlemevi
- رصدخانه
- darubini
- رصدخانه
- หอดูดาว
- رصدخانه
- মানমন্দির
- رصدخانه
- رصدگاہ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جائی که از آگاهی و احوال و حرکات بروج و ستارگان و ماهواره ها و کشتی های فضائی با دستگاههای دقیق مشغول بکار باشند
زمینی که سیلاب رود در آن جاری باشد
جای رود، بستر رود، مجرای رود، نهر بزرگ
یکی از آلات ذوات الاوتار که بر آن چهار وتر بندند و بر نصف وی پوست کشند و بر آن پرده ها بندند و و آن مانند عود قدیم است
زمینی که سیلاب رود در آن جاری باشد
سلاح خانه، محل اسلحه و ذخائر و مهمات نظامی، اسلحه خانه
محل نگهداری گوشت و میوه وسایر چیزهای فاسد شدنی
محل رهگذر باد، بادخون، بادخن
اتاقی در خانقاه که کسی در آنجا به چله می نشیند، چله خانه، خلوت خانه