جدول جو
جدول جو

معنی رصب - جستجوی لغت در جدول جو

رصب
(رَ صَ)
فضای واقع ما بین سبابه و بن وسطی. (ناظم الاطباء). مابین سبابه و وسطی از بنهای آنها. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رجب
تصویر رجب
(پسرانه)
نام ماه هفتم از سال قمری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قصب
تصویر قصب
نوعی پارچۀ ظریف که از کتان می بافته اند، نی، نای، هر گیاهی که ساقۀ آن مانند نی میان تهی باشد، استخوان ساق دست یا پا، مروارید آبدار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نصب
تصویر نصب
برپا کردن، برقرار کردن، گماشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غصب
تصویر غصب
چیزی را به ستم از کسی گرفتن، مال کسی را به زور و ستم و خلاف میل و رضای او تصرف کردن، آنچه به ستم و قهر گرفته شود، مغصوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رنب
تصویر رنب
موهایی که اطراف اندام تناسلی مرد یا زن می روید، موی زهار، رمکان، رم، روم، رومه، رنبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رعب
تصویر رعب
ترس، بیم، فزع، خوف، ترسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رطب
تصویر رطب
خرمای تازه، خرمای نورس
فرهنگ فارسی عمید
سرفرویی از (ترجیب)، نام ماه هفتم از سال تازی، ترسیدن، بزرگداشت شرمزدگی شرم کردن، بزرگداشت، دشنامگویی، ترسیدن ماه هفتم از سال قمری تازیان و مسلمانان و آن بین جمادی الاخر و شعبان است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رتب
تصویر رتب
جمع رتبه سختی، شدت، درشتی زندگانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصب
تصویر اصب
لقب ماه رجب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راب
تصویر راب
شوهر مادر، نا پدری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شصب
تصویر شصب
خشکی بار دار نگردیدن دشوار شدن کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خصب
تصویر خصب
جانب فربه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پدپود افروزینه، شرکیدن شرک گرفتن (شرک حصبه) پرتاب سنگریزه، گستردن سنگریزه، کار بردافروزینه آتشگیره فروزینه بوته، سنگریزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهب
تصویر رهب
آستین ترسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
در شک افکندن کسی را و گمان بردن در روی شک را و تهمت کردن وی را و ناپسندی دیدن از وی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقب
تصویر رقب
جمع رقیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روب
تصویر روب
سر شیر شیر مسکه دار، سرگشتگی، شوریده رایی، مست خوابی، سستی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع رکاب، شتران سواری، وهنگها موش، ده شتر سوار، نام شاخه شانزدهم از بیست و چهار شاخه خنیا، جمع رکبه، زانوان سواران (شتر اسب)، توضیح: بعضی آن را اسم جمع و بعضی جمع راکب دانسته اند و جمع رکب) ارکب (و رکوب است، شعبه شانزدهم از شعب بیست و چهارگانه موسیقی و آن سه نغمه است بترتیبی معین و اهل عمل گویند رکب چهارگاهی است محط بردوگاه که از طرفین به چند نوع اضافات کنند این شعبه با) راهوی) (اصفهان حسینی (و) زیرافکند (مناسب است، جمع رکبه زانوان زانوها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رعب
تصویر رعب
ترس و بیم، فزع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رغب
تصویر رغب
خواسته شده خواهشیدن، آزیدن آز کردن، شکمبارگی، رویگردانی، زارزدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ردب
تصویر ردب
بن بست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربص
تصویر ربص
پیوسیدن (انتظار داشتن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رصد
تصویر رصد
به چیزی نظر دوختن، در جائی نشستن و چیزی را زیر نظر گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
در نشاندن، سخت خستن، فرو بردن نیزه، آراستن کبتو بچه کبت (زنبور عسل) لاغر سرین شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رصغ
تصویر رصغ
بند دست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رصف
تصویر رصف
سد ساخته شده در جلوی آب
فرهنگ لغت هوشیار
پنچه گرگ از گیاهان به پایان رساندن، رسا کردن، دشنام دادن، داغ کردن: ستور پنجه گرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رطب
تصویر رطب
خرمای نو تازه تر و تازه، یابس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رحب
تصویر رحب
فراخ و گشاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رسب
تصویر رسب
ته نشینی، گود افتادن چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نصب
تصویر نصب
کارگزاری، کارگزاشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رعب
تصویر رعب
ترس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عصب
تصویر عصب
سهشگر
فرهنگ واژه فارسی سره