جدول جو
جدول جو

معنی رشرشه - جستجوی لغت در جدول جو

رشرشه
(رَ رَ شَ)
رشرش. نان خشک نرم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به رشرش و رشراش رشراشه شود
لغت نامه دهخدا
رشرشه
(تَ کَدْ دُ)
نرمی. (منتهی الارب) : رشرشۀ چیزی، استرخا و نرمی آن، فرودآمدن به کسی که بترسند از وی. (از اقرب الموارد). توانستن تو به کسی که می ترسی او را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رشاشه
تصویر رشاشه
قطره های ریز
فرهنگ فارسی عمید
(رَ شَ)
نان خشک نرم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به رشراش و رشرش شود
لغت نامه دهخدا
(رِ شَ / شِ)
رشاشه. قطره های کوچک باران و باران ریزه. (ناظم الاطباء). چکیدگی و تراوش آب و ریزش و بارش قطره های باریک. (غیاث اللغات از منتخب اللغات و کشف اللغات) (آنندراج) (از لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف). قطره های کوچک باران ریزه باشد، و گویند عربی است. (برهان) : آب از دهن پریشان می بارید به هر کس که رشاشه ای از آن می رسید خوشدل و خندان بازمی گشت. (جهانگشای جوینی).
زهی ز خوان نوالت نوالۀ فردوس
زهی ز رشحۀ دستت رشاشۀعمان.
سلمان ساوجی.
، گلاب پاش. (لغت محلی شوشتر). گلابدان. گلاب زنه. گلاب زن. (یادداشت مؤلف) ، پردۀ چشم. (لغت محلی شوشتر)
لغت نامه دهخدا
(رَ رَ)
نان خشک نرم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نان خشکی که نرم باشد. (از اقرب الموارد) (آنندراج). و رجوع به رشراش و رشراشه و رشرشه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از رشاشه
تصویر رشاشه
چکیدگی، تراوش، ریزش، بارش قطره های کوچک باران ریزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رشرش
تصویر رشرش
فرانسوی کاوش
فرهنگ لغت هوشیار