جدول جو
جدول جو

معنی رشحات - جستجوی لغت در جدول جو

رشحات(رَ شَ)
ج رشحه. (یادداشت مؤلف). رجوع به رشحه و رشحه شود.
- رشحات قلم، کنایه از نوشته های شخص که بوسیلۀ قلم انجام گیرد: رشحات قلم توانای شما رسید. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
رشحات
جمع رشحه، چکه ها تراوها جمع رشحه چکه ها قطره ها
تصویری از رشحات
تصویر رشحات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ رَشْ شُ)
ج ترشح. تراوشها. (ناظم الاطباء). رجوع به ترشح شود
لغت نامه دهخدا
(مِ شَ)
جمع واژۀ مرشحه. رجوع به مرشحه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ رَشْ شِ)
جمع واژۀ مرشّحه. رجوع به مرشّحه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ رَشْ شَ)
جمع واژۀ مرشحه. رجوع به مرشّحه شود
لغت نامه دهخدا
(رِ شَ)
رشوات. جمع واژۀ رشوه. (ناظم الاطباء). و رجوع به رشوات. و رشوه و رشوه و رشوه شود
لغت نامه دهخدا
(رِ)
رشوات. جمع واژۀ رشوه. (ناظم الاطباء). رجوع به رشوات و رشوه و رشوه و رشوه شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
جمع واژۀ روحه. (از اقرب الموارد). بوهای خوش، بادهای خنک، آسایشها وخوشیها. (غیاث) (آنندراج). و رجوع به روحه شود
لغت نامه دهخدا
ج راحه در همه معانی، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ترشحات
تصویر ترشحات
جمع ترشح ترشحات معده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرشحات
تصویر مرشحات
جمع مرشحه، جمع مرشحه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رشحاه
تصویر رشحاه
جمع رشحه، چکه ها تراوها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روحات
تصویر روحات
جمع روح، بادهای خوش بادهای خنک، آسایش ها، مهربانی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مترشحات
تصویر مترشحات
جمع مترشحه، زهناکان تراوه ها جمع مترشحه
فرهنگ لغت هوشیار