نام شخصی. (منتهی الارب). عبدالله بن علی بن عبدالله بن علی اندلسی المری... (یادداشت مؤلف). رجوع به عبدالله بن علی... و اعلام زرکلی ج 1 ص 321 و ج 2 ص 569 شود
نام شخصی. (منتهی الارب). عبدالله بن علی بن عبدالله بن علی اندلسی المری... (یادداشت مؤلف). رجوع به عبدالله بن علی... و اعلام زرکلی ج 1 ص 321 و ج 2 ص 569 شود
منسوب به رباط، منسوب است به رباط و آن اسمی است برای رباط گلۀ اسبان و نگهبانی و حفظ دارندگان آن از مرز اسلام در برابر دشمنان. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
منسوب به رباط، منسوب است به رباط و آن اسمی است برای رباط گلۀ اسبان و نگهبانی و حفظ دارندگان آن از مرز اسلام در برابر دشمنان. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
محمد بن مضر بن معن مروزی رباطی، مکنی به ابومضر. صاحب اخبار و حکایات. وی را از اینروی رباطی نامیده اند که در مرو در رباط عبدالله بن مبارک ساکن شد و از علی بن حجر روایت شنید. ابوعمر ضریر نیشابوری از او روایت دارد. (از اللباب فی تهذیب الانساب.) احمد بن سعید بن ابراهیم رباطی، مکنی به ابوعبدالله. مسلم و بخاری و دیگران از او روایت دارند. وی یکی از ثقات راویان بشمار آید. پس از سال 243 هجری قمری درگذشت. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
محمد بن مضر بن معن مروزی رباطی، مکنی به ابومضر. صاحب اخبار و حکایات. وی را از اینروی رباطی نامیده اند که در مرو در رباط عبدالله بن مبارک ساکن شد و از علی بن حجر روایت شنید. ابوعمر ضریر نیشابوری از او روایت دارد. (از اللباب فی تهذیب الانساب.) احمد بن سعید بن ابراهیم رباطی، مکنی به ابوعبدالله. مسلم و بخاری و دیگران از او روایت دارند. وی یکی از ثقات راویان بشمار آید. پس از سال 243 هجری قمری درگذشت. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
عباس (میرزا...) هزارجریبی مازندرانی، متخلص به نشاطی. از ده سرخ دامغان و از شاعران قرن سیزدهم است. به روایت هدایت از مداحان محمدشاه قاجار بوده، به هجاگوئی و مرثیه سرائی رغبتی داشته و ’قطعات در مدح و هجا گفته، طبع خوبی داشته،... سالهاست که نظیر وی شاعر طامع سخنوری دیده نگردیده’. وی به سال 1262 هجری قمری درگذشت. او راست: دو یار مگو دو مار دارم دو خانه مگو دو غار دارم دو زن نه، دو اژدهای خونخوار خسبیده به هر کنار دارم دیوند و به سان آدم از دیو زین هر دو سر فرار دارم ممکن نبود فرار کز ریش اندر کفشان فسار دارم. # ز آسمان یارب چه حجت بر زمین آورده اند کاین همه روی زمین زیر نگین آورده اند خلق گشتند از چه آب و از چه گل کز روی کبر نام خود را قهرمان ماء و طین آورده اند برق گشتند و زدند آتش به جان خشک و تر نی به خرمن رحم و نی بر خوشه چین آورده اند بر خر مردم نه پالان ماند و نه تنگ و نه جل تا که اسب دولت اندر زیر زین آورده اند. (از مجمعالفصحا چ مصفا ج 6 ص 1604). و رجوع به مجلۀ یادگار سال پنجم شمارۀ اول و دوم ص 141 و فرهنگ سخنوران ص 602 شود
عباس (میرزا...) هزارجریبی مازندرانی، متخلص به نشاطی. از ده سرخ دامغان و از شاعران قرن سیزدهم است. به روایت هدایت از مداحان محمدشاه قاجار بوده، به هجاگوئی و مرثیه سرائی رغبتی داشته و ’قطعات در مدح و هجا گفته، طبع خوبی داشته،... سالهاست که نظیر وی شاعر طامع سخنوری دیده نگردیده’. وی به سال 1262 هجری قمری درگذشت. او راست: دو یار مگو دو مار دارم دو خانه مگو دو غار دارم دو زن نه، دو اژدهای خونخوار خسبیده به هر کنار دارم دیوند و به سان آدم از دیو زین هر دو سر فرار دارم ممکن نبود فرار کز ریش اندر کفشان فسار دارم. # ز آسمان یارب چه حجت بر زمین آورده اند کاین همه روی زمین زیر نگین آورده اند خلق گشتند از چه آب و از چه گل کز روی کبر نام خود را قهرمان ماء و طین آورده اند برق گشتند و زدند آتش به جان خشک و تر نی به خرمن رحم و نی بر خوشه چین آورده اند بر خر مردم نه پالان ماند و نه تنگ و نه جل تا که اسب دولت اندر زیر زین آورده اند. (از مجمعالفصحا چ مصفا ج 6 ص 1604). و رجوع به مجلۀ یادگار سال پنجم شمارۀ اول و دوم ص 141 و فرهنگ سخنوران ص 602 شود
نوعی انگور منسوب به شاط در ایالت قرناطه، قصبه شاط که به ادریس نیز معروف است، انگورهای درشت خوش نمایی برنگ سرخ و لب ترش دارد که بهمه نقاط اسپانیا صادر می شود، (دزی ج 1 ص 716)، و رجوع به شاط و نیز معجم البلدان ذیل شاط شود
نوعی انگور منسوب به شاط در ایالت قرناطه، قصبه شاط که به ادریس نیز معروف است، انگورهای درشت خوش نمایی برنگ سرخ و لب ترش دارد که بهمه نقاط اسپانیا صادر می شود، (دزی ج 1 ص 716)، و رجوع به شاط و نیز معجم البلدان ذیل شاط شود
شاطی ٔ، کرانۀ رود، (مهذب الاسماء) (دهار)، کنارۀ دریا و رود، (آنندراج)، کنار، (نصاب)، کناره، ساحل، ریف، عدوه، جلهه: نبیذ پیش من آمد بشاطی برکه بخنده گفتم طوبی لمن یری عکه، منوچهری، نگویم که بر آب قادر نیند که بر شاطی نیل مستسقی اند، سعدی (بوستان)، حراث مصر شکایت آوردندش که پنبه کاشته بودیم بر شاطی نیل و باران بیوقت آمد و تلف شد، (گلستان)، و رجوع به شاطی ٔ شود
شاطی ٔ، کرانۀ رود، (مهذب الاسماء) (دهار)، کنارۀ دریا و رود، (آنندراج)، کنار، (نصاب)، کناره، ساحل، ریف، عِدوَه، جِلهَه: نبیذ پیش من آمد بشاطی برکه بخنده گفتم طوبی لمن یری عکه، منوچهری، نگویم که بر آب قادر نیند که بر شاطی نیل مستسقی اند، سعدی (بوستان)، حراث مصر شکایت آوردندش که پنبه کاشته بودیم بر شاطی نیل و باران بیوقت آمد و تلف شد، (گلستان)، و رجوع به شاطی ٔ شود
ابن علی بن عبدالله بن خلف اللخمی المری الرشاطی معروف به رشاطی. از علماء حدیث و از مردم (مریه) اندلس است. او راست: کتاب الاعلام بما فی المؤتلف و المختلف اللدارقطنی من الابهام. وی به سال 542 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
ابن علی بن عبدالله بن خلف اللخمی المری الرشاطی معروف به رشاطی. از علماء حدیث و از مردم (مریه) اندلس است. او راست: کتاب الاعلام بما فی المؤتلف و المختلف اللدارقطنی من الابهام. وی به سال 542 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)