کسی که ریسمان می سازد. (ناظم الاطباء). حبال. رسن ساز. رسن تاب. (یادداشت مؤلف) : چون رسنگر ز پس آمد همه رفتار مرا به سغر مانم کز بازپس اندازم تیر. ابوشکور
کسی که ریسمان می سازد. (ناظم الاطباء). حبال. رسن ساز. رسن تاب. (یادداشت مؤلف) : چون رسنگر ز پس آمد همه رفتار مرا به سغر مانم کز بازپس اندازم تیر. ابوشکور
دیوار، گودال یا برآمدگی خاک، سنگ یا شاخۀ درخت که سربازان هنگام جنگ برای خود درست می کنند و در پناه آن قرار می گیرند تا از تیراندازی دشمن آسیب نبینند، پناهگاه، جان پناه سنگر بستن: در امور نظامی ساختن سنگر، آماده کردن سنگر
دیوار، گودال یا برآمدگی خاک، سنگ یا شاخۀ درخت که سربازان هنگام جنگ برای خود درست می کنند و در پناه آن قرار می گیرند تا از تیراندازی دشمن آسیب نبینند، پناهگاه، جان پناه سنگر بستن: در امور نظامی ساختن سنگر، آماده کردن سنگر
خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد و آن ها را مانند تیر می اندازد، جوجه تیغی تشی، سیخول، زکاسه، سکاسه، رکاشه، اسگر، اسغر، سگر، پهمزک، پیهن، بیهن، روباه ترکی، کاسجوک، جبروز، قنفذ
خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد و آن ها را مانند تیر می اندازد، جوجه تیغی تَشی، سیخول، زُکاسه، سُکاسه، رُکاشه، اُسگُر، اُسغُر، سُگُر، پَهمَزَک، پیهَن، بیهَن، روباه تُرکی، کاسجوک، جَبروز، قُنفُذ
دهی است از دهستان قلعه دره سی بخش حومه شهرستان ماکو. دارای 399 تن سکنه. آب آن از رود خانه ساری سو. محصول آنجا غلات و بزرک. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان قلعه دره سی بخش حومه شهرستان ماکو. دارای 399 تن سکنه. آب آن از رود خانه ساری سو. محصول آنجا غلات و بزرک. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
سیخول که خارپشت تیرانداز باشد یعنی خارهای خود را چون تیر اندازد. (برهان) ، سنگر، سنگر. حصار. قلعه بندی. (ناظم الاطباء) ، نیزۀ کوچک. (غیاث) ، سنگر به معنی حصار. قلعه بندی. گودالی که سربازان برای حفظ خود از گلوله های دشمن حفر کنند و از میان آن به تیراندازی یا دیدبانی مشغول گردند. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). چیزی است که بر گرد لشکر یا خانه ها از خار و سنگ و توپ خانه و غیره ساخته مهیای جنگ باشند از عالم مورچال. (آنندراج). توده یا تپه و مانعی است که در حوالی شهر محصور در موقع حملۀ دشمن برمی آوردند. (قاموس کتاب مقدس)
سیخول که خارپشت تیرانداز باشد یعنی خارهای خود را چون تیر اندازد. (برهان) ، سَنگَر، سنگر. حصار. قلعه بندی. (ناظم الاطباء) ، نیزۀ کوچک. (غیاث) ، سنگر به معنی حصار. قلعه بندی. گودالی که سربازان برای حفظ خود از گلوله های دشمن حفر کنند و از میان آن به تیراندازی یا دیدبانی مشغول گردند. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). چیزی است که بر گرد لشکر یا خانه ها از خار و سنگ و توپ خانه و غیره ساخته مهیای جنگ باشند از عالم مورچال. (آنندراج). توده یا تپه و مانعی است که در حوالی شهر محصور در موقع حملۀ دشمن برمی آوردند. (قاموس کتاب مقدس)