- رسمیت
- قانونی بودن، رسمی بودن
معنی رسمیت - جستجوی لغت در جدول جو
- رسمیت ((رَ یَّ))
- رسمی بودن
- رسمیت
- Formality, Formalness
- رسمیت
- формальность
- رسمیت
- Formalität
- رسمیت
- формальність
- رسمیت
- formalność
- رسمیت
- formalidade
- رسمیت
- formalità
- رسمیت
- formalidad
- رسمیت
- formalité
- رسمیت
- formaliteit
- رسمیت
- औपचारिकता
- رسمیت
- formalitas
- رسمیت
- رسميّةٌ
- رسمیت
- רשמיות
- رسمیت
- resmiyet
- رسمیت
- ความเป็นทางการ
- رسمیت
- আনুষ্ঠানিকতা
- رسمیت
- رسمیّت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نام نهادن نام دادن نامیدن، نامگذاری
آیین مند، آیین نامه ای، هنجارین، پیمانی، سازمانی، ناخودمانی
رستادی رستاد خوار، باژ گذار، داتی آسایی (قانونی) منسوب و مربوط به رسم مقابل غیر رسمی. یا لباس رسمی لباسی که در جشنها پوشند، کسی که راتبه و مرسوم گیرد، خدمتکار مقرب و نزدیک مانند: آبدار شرابدار جامه دارو غیره، خراجگذار، طبق رسم مطابق رسم:) رسمی رفتار میکند . (، معمولی:) مگر اسطرلاب شمس وزیر غیر از اسطرلابهای رسمی است که ما میدانیم ک (امیر ارسلان)
مطابق رسم، عرف و عادت، معمولی، متعارف، مخصوص استفاده در جشن ها و پذیرایی های دولتی یا تشریفاتی مثلاً لباس رسمی، بومی مثلاً تخم مرغ رسمی، حقوق بگیر
Formal, Official
Toxicity, Venomousness
токсичность , ядовитость
формальный , официальный
formell, offiziell
Toxizität, Giftigkeit