رسول ها، فرستادگان از جانب خدا، پیغمبرها، کسانی که مامور رسانیدن پیام از جانب کسی برای دیگری باشد، فرستاده شده ها، پیغامبرها، قاصدها، پیک ها، جمع واژۀ رسول
رسول ها، فرستادگان از جانب خدا، پیغمبرها، کسانی که مامور رسانیدن پیام از جانب کسی برای دیگری باشد، فرستاده شده ها، پیغامبرها، قاصدها، پیک ها، جمعِ واژۀ رسول
رسل. روش نرم، نرمی و آهستگی و گرانباری. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و از آن است حدیث صدقه: الا من اعطی فی نجدتها و رسلها، یرید الشده و الرخاء. (منتهی الارب) ، شیر. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب). لبن. (اقرب الموارد) ، سر بازوی اسب. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). کنار بازوی اسب، رفق ومهربانی. (از اقرب الموارد). و رجوع به رسال شود
رَسْل. روش نرم، نرمی و آهستگی و گرانباری. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و از آن است حدیث صدقه: الا من اعطی فی نجدتها و رسلها، یرید الشده و الرخاء. (منتهی الارب) ، شیر. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب). لبن. (اقرب الموارد) ، سر بازوی اسب. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). کنار بازوی اسب، رفق ومهربانی. (از اقرب الموارد). و رجوع به رسال شود
پاره ای از هر چیزی. ج، ارسال. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، جماعت. (اقرب الموارد) ، شتران، و یا شتران از ده تا بیست وپنج، و کذلک فی الغنم، یا گلۀ شتران و گوسپندان. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). شتران چندی که هر یک جداگانه به چرا و گردش بپردازند نه بصورت قطار و گله. (از شعوری ج 2 ورق 10)
پاره ای از هر چیزی. ج، اَرْسال. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، جماعت. (اقرب الموارد) ، شتران، و یا شتران از ده تا بیست وپنج، و کذلک فی الغنم، یا گلۀ شتران و گوسپندان. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). شتران چندی که هر یک جداگانه به چرا و گردش بپردازند نه بصورت قطار و گله. (از شعوری ج 2 ورق 10)
مصدر به معنی رساله. (ناظم الاطباء) ، نرم رفتن یا نرم رو گردیدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به رساله و رسل شود، فروهشته موی شدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به رساله شود
مصدر به معنی رَساله. (ناظم الاطباء) ، نرم رفتن یا نرم رو گردیدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به رساله و رَسْل شود، فروهشته موی شدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به رَسالَه شود
ترک کردن شهری را، کوچ کردن منزل، ماوی، رخت و اسباب و اثاث که در سفر با خود بردارند، پالان شتر، و نیز بمعنای دو تخته وصل به هم را گویند که باز و بسته می شود و کتاب یا قرآن را در موقع خواندن روی آن می گذارند
ترک کردن شهری را، کوچ کردن منزل، ماوی، رخت و اسباب و اثاث که در سفر با خود بردارند، پالان شتر، و نیز بمعنای دو تخته وصل به هم را گویند که باز و بسته می شود و کتاب یا قرآن را در موقع خواندن روی آن می گذارند
مچ دست، مچ پای، خرده گاه دست و پای ستور، خرداستخوان سست پایی در ستور پیوند گاه کف دست و پا بساق استخوانهای خرد مچ دست و پا. یا رسغ پا مچ پا. یا رسغ دست مچ دست، سستی و فروهشتگی دست و پای ستور
مچ دست، مچ پای، خرده گاه دست و پای ستور، خرداستخوان سست پایی در ستور پیوند گاه کف دست و پا بساق استخوانهای خرد مچ دست و پا. یا رسغ پا مچ پا. یا رسغ دست مچ دست، سستی و فروهشتگی دست و پای ستور