- رزل
- فرومایه، پست
معنی رزل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سیاه درخت، درختی با شاخه های پرخار برگ های دندانه دار گل های کوچک زرد، میوۀ تیره رنگ با سه یا چهار دانه که طعم تلخ و بوی نامطبوع دارد و از آن شیره ای می گیرند که در طب به عنوان مسهل به کار می رود، خوشه انگور، آش انگور، اشنگور، کلی کک، شوکة الصباغین، شجرة الدکن، نرپرن، نرپرون
تنومند مرد بند، دو کارد آهنگری (دو کارد قیچی)
مرز
مخاصمه
همیشگی، دیرینگی
شکافتن چیزی
برکناری
روزی
فرانسوی خس خس خس خس سینه صدای خس خس خاصی که در بعض امراض و التهابات قصبه الریه و برونشها و خانه های ششی هنگامی که بریه گوش دهند استماع شود خس خس صدری
درخت راج
مقابل زن، وقتی که بالغ شده محتلم گردد یا از وقتی که متولد می شود اطلاق رجل بر آن گردد، به معنای مرد می باشد
مرتب و منظم کردن چیزی، شیوا و رسا گفتن سخن را، خوبی و آراستگی هر چیز
ترک کردن شهری را، کوچ کردن منزل، ماوی، رخت و اسباب و اثاث که در سفر با خود بردارند، پالان شتر، و نیز بمعنای دو تخته وصل به هم را گویند که باز و بسته می شود و کتاب یا قرآن را در موقع خواندن روی آن می گذارند
عدل، نیم من سنگ مکه و آن دوازده اوقیه است، مقیاس وزن مایعات، برابر دوازده اوقیه یا 48 مثقال، و بمعنای مرد سست و بیحال
سیر و رفتار نرم، رفتار و روش ملایم جمع رسول
خسیس، حقیر، رذیل
بره ماده
سلمه از گیاهان سرمک آکندگی خوشه پردانگی
کبت نر (زنبور عسل)
گندنا تره، گندنا خواری، لگد زدن، سم کوفتن ستور
انضباط، طریقه، راه و رسم، قاعده ماهانه زنان
ناتوانی در انجام درست کاری، خرامیدن دامن کشان رفتن دامن دامن دراز، جامه گشاد، دم اسپ، پرگوشت، زندگی فراخ خرامیدن بناز رفتن
ریگ نرم، شن، ماسه
در ترکیب آید به معنی رزیدن رنگرزی
حلقه در
پشته آبگیر، سبک سنگین کردن، رخت افکندن
جنگ، محاربه و مقاتله، جدال و حرب و نبرد
دادن خدا بندگان را و عطا کردن آنها را، روزی دادن، روزی
بانگیدن بانگ کردن، پیش آمدن
پای در گل، گرفتار
بسیار خوار پر خور اکول، حریص