مرد افتاده و فروشده در گل و دشواری. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). مرد فروشده و افتاده در گل. (از اقرب الموارد). و رجوع به رزغ در معنی مصدری شود
مرد افتاده و فروشده در گل و دشواری. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). مرد فروشده و افتاده در گِل. (از اقرب الموارد). و رجوع به رَزَغ در معنی مصدری شود
مچ دست، مچ پای، خرده گاه دست و پای ستور، خرداستخوان سست پایی در ستور پیوند گاه کف دست و پا بساق استخوانهای خرد مچ دست و پا. یا رسغ پا مچ پا. یا رسغ دست مچ دست، سستی و فروهشتگی دست و پای ستور
مچ دست، مچ پای، خرده گاه دست و پای ستور، خرداستخوان سست پایی در ستور پیوند گاه کف دست و پا بساق استخوانهای خرد مچ دست و پا. یا رسغ پا مچ پا. یا رسغ دست مچ دست، سستی و فروهشتگی دست و پای ستور