- رزد
- بسیار خوار پر خور اکول، حریص
معنی رزد - جستجوی لغت در جدول جو
- رزد
- حریص در خوردن، پرخور، بسیار خوار، حریص، شکم پرست، رس، رژد
- رزد ((رَ))
- پرخور، آزمند، رژد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پارسی تازی گشته رسته راسته
سبزه ایست در نهایت تری و تازگی و آن در کنار آبها و زمین های نمناک می روید و مفروش بر روی زمین است و مخصوص بزمانی نیست. شاخه های آن دراز و باریک با گرهها و بندهای بسیار و برگ آن بسیار ریز و سرهای آن تند و اندک صلب و گل آن ما بین سرخی و سفیدی است نجم ثیل، هر گونه سبزه علفی نوع چمن
فریز، گیاهی پایا و خودرو با برگ های باریک و بلند، شاخه های نازک و ریشه های درهم پیچیده و سخت که معمولاً در میان کشتزار، باغچه یا کنار جوی آب می روید
آلدر گیلانی
روستا، قریه، ده
سارق
مخاصمه
اجرت
سارق، کسی که میدزدد
تندر، آذرخش
رست، رویش، گوالش
روزی
صاحب همت و سخاوت، جوانمرد، بخشنده رد کننده
گل گاو چشم از گیاهان
لرزیدن
به چیزی نظر دوختن، در جائی نشستن و چیزی را زیر نظر گرفتن
حصه و بهره، قسم، قسمت، بخش
زندگانی خوش
بانگ کردن آسمان و غریدن آن
به راه شدن، هدایت شدن، تمیز نیک و بد، نمو و ترقی و بالیدگی
نهر بسیار عظیم که پس از سیر در خشکی وارد دریا شود و بمعنی لخت و برهنه
از سرما مردن، از میان بردن چشم آماه از بیماری ها چشم آماسیده، آب بدمزه، آب شور، چرکین: جامه، جمع رمداء، شترمرغان درد چشم، ورمی که در طبقه ملتحمه پدید آید
خفتن، سرد بازاری، فرناسیدن (غفلت کردن)، پذیرایی نکردن
عطا، کمک، یاری
زرنگ، حیله گر، بی باک
بسیار خوار پر خور اکول، حریص
در ترکیب آید به معنی رزیدن رنگرزی