جدول جو
جدول جو

معنی رزد - جستجوی لغت در جدول جو

رزد
بسیار خوار پر خور اکول، حریص
تصویری از رزد
تصویر رزد
فرهنگ لغت هوشیار
رزد
حریص در خوردن، پرخور، بسیار خوار، حریص، شکم پرست، رس، رژد
تصویری از رزد
تصویر رزد
فرهنگ فارسی عمید
رزد
((رَ))
پرخور، آزمند، رژد
تصویری از رزد
تصویر رزد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رزدق
تصویر رزدق
پارسی تازی گشته رسته راسته
فرهنگ لغت هوشیار
سبزه ایست در نهایت تری و تازگی و آن در کنار آبها و زمین های نمناک می روید و مفروش بر روی زمین است و مخصوص بزمانی نیست. شاخه های آن دراز و باریک با گرهها و بندهای بسیار و برگ آن بسیار ریز و سرهای آن تند و اندک صلب و گل آن ما بین سرخی و سفیدی است نجم ثیل، هر گونه سبزه علفی نوع چمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرزد
تصویر فرزد
((فَ رَ زْ دْ))
سبزه ای است بسیار تر و تازه و سبز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرزد
تصویر فرزد
فریز، گیاهی پایا و خودرو با برگ های باریک و بلند، شاخه های نازک و ریشه های درهم پیچیده و سخت که معمولاً در میان کشتزار، باغچه یا کنار جوی آب می روید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رزدار
تصویر رزدار
آلدر گیلانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رزداق
تصویر رزداق
روستا، قریه، ده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راد
تصویر راد
(پسرانه)
جوانمرد، بخشنده، سخاوتمند، خردمند، دانا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رعد
تصویر رعد
(پسرانه)
صدای حاصل از برخورد دو قطعه ابر، نام سوره ای در قرآن کریم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رزا
تصویر رزا
(دخترانه)
نام لاتین گل رز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دزد
تصویر دزد
سارق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از راد
تصویر راد
سخی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رزم
تصویر رزم
مخاصمه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مزد
تصویر مزد
اجرت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دزد
تصویر دزد
سارق، کسی که میدزدد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رعد
تصویر رعد
تندر، آذرخش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رشد
تصویر رشد
رست، رویش، گوالش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رزق
تصویر رزق
روزی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از راد
تصویر راد
صاحب همت و سخاوت، جوانمرد، بخشنده رد کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربد
تصویر ربد
گل گاو چشم از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رجد
تصویر رجد
لرزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رصد
تصویر رصد
به چیزی نظر دوختن، در جائی نشستن و چیزی را زیر نظر گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رسد
تصویر رسد
حصه و بهره، قسم، قسمت، بخش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رغد
تصویر رغد
زندگانی خوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رعد
تصویر رعد
بانگ کردن آسمان و غریدن آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رشد
تصویر رشد
به راه شدن، هدایت شدن، تمیز نیک و بد، نمو و ترقی و بالیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
نهر بسیار عظیم که پس از سیر در خشکی وارد دریا شود و بمعنی لخت و برهنه
فرهنگ لغت هوشیار
از سرما مردن، از میان بردن چشم آماه از بیماری ها چشم آماسیده، آب بدمزه، آب شور، چرکین: جامه، جمع رمداء، شترمرغان درد چشم، ورمی که در طبقه ملتحمه پدید آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقد
تصویر رقد
خفتن، سرد بازاری، فرناسیدن (غفلت کردن)، پذیرایی نکردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفد
تصویر رفد
عطا، کمک، یاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رند
تصویر رند
زرنگ، حیله گر، بی باک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رژد
تصویر رژد
بسیار خوار پر خور اکول، حریص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزی
تصویر رزی
در ترکیب آید به معنی رزیدن رنگرزی
فرهنگ لغت هوشیار