عبدالله بن محمد بن سنان بن سعد سعدی روحی بصری. قضاء دینور داشت و متهم به وضع حدیث بود. سبب شهرت او به روحی، این است که وی روایت بسیاری از روح بن قاسم نقل میکرد. از معلی بن اسد و ابی الولید طیالسی روایت کرد، و محمد بن محمد سلیمان یاغندی و ابوعبدالله محاملی و دیگران ازاو روایت دارند. (از اللباب فی تهذیب الانساب ج 1) محمد بن ابی السرورمکنی به ابوعبدالله. وی از اهل فقه و فرائض و قراآت بود. از ابوالربیع اندلسی و ابن ابی داود مصری و دیگران حدیث شنید. سلفی گوید: زادگاه پدرش روحه که جزء اسکندریه است میباشد. (از معجم البلدان ذیل روحه)
عبدالله بن محمد بن سنان بن سعد سعدی روحی بصری. قضاء دینور داشت و متهم به وضع حدیث بود. سبب شهرت او به روحی، این است که وی روایت بسیاری از روح بن قاسم نقل میکرد. از معلی بن اسد و ابی الولید طیالسی روایت کرد، و محمد بن محمد سلیمان یاغندی و ابوعبدالله محاملی و دیگران ازاو روایت دارند. (از اللباب فی تهذیب الانساب ج 1) محمد بن ابی السرورمکنی به ابوعبدالله. وی از اهل فقه و فرائض و قراآت بود. از ابوالربیع اندلسی و ابن ابی داود مصری و دیگران حدیث شنید. سلفی گوید: زادگاه پدرش رَوحَه که جزء اسکندریه است میباشد. (از معجم البلدان ذیل روحه)
علی بن عبداﷲ بن ابی السروربن عبداﷲ روحی مکنی به ابوالحسن، معاصر المستعصم (640 ه، ق،) بود، او راست: بلغه الظرفاء فی ذکری تواریخ الخلفاء، (از معجم المطبوعات ج 1 ستون 301) مولوی احمد، شاعر نیمۀ اول قرن چهاردهم هجری معاصر ترک علیشاه قلندر (در حدود 1332 هجری قمری)، رجوع به فرهنگ سخنوران شود شاعر عثمانی متوفی بسال 960 هجری قمری وی پسر کدخدای ابوالسعود افندی بود، رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود شاعر عثمانی در قرن دهم هجری قمری وی پسر شیخ الاسلام علی چلبی بود، رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود
علی بن عبداﷲ بن ابی السروربن عبداﷲ روحی مکنی به ابوالحسن، معاصر المستعصم (640 هَ، ق،) بود، او راست: بلغه الظرفاء فی ذکری تواریخ الخلفاء، (از معجم المطبوعات ج 1 ستون 301) مولوی احمد، شاعر نیمۀ اول قرن چهاردهم هجری معاصر ترک علیشاه قلندر (در حدود 1332 هجری قمری)، رجوع به فرهنگ سخنوران شود شاعر عثمانی متوفی بسال 960 هجری قمری وی پسر کدخدای ابوالسعود افندی بود، رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود شاعر عثمانی در قرن دهم هجری قمری وی پسر شیخ الاسلام علی چلبی بود، رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود
شاعر صاحب دیوان. نام او گرگین بیگ پسر سیاوش سلطان است. شرح حال وی در تذکرۀ نصرآبادی (ج 2 ص 43) آمده است. نسخۀ دیوان وی در بنگاله بدست می آید. (از الذریعه ج 9 بخش 2). رجوع به تذکرۀ نصرآبادی ج 2 ص 43 شود
شاعر صاحب دیوان. نام او گرگین بیگ پسر سیاوش سلطان است. شرح حال وی در تذکرۀ نصرآبادی (ج 2 ص 43) آمده است. نسخۀ دیوان وی در بنگاله بدست می آید. (از الذریعه ج 9 بخش 2). رجوع به تذکرۀ نصرآبادی ج 2 ص 43 شود
جنگجو. جنگاور. حربی. (فرهنگ فارسی معین). جنگی. منسوب به رزم. اهل رزم. (یادداشت مؤلف). رزمجو: چنگ است پای بسته سرافکنده خشک تن چون رزمیی که گوشت ز احشا برافکند. خاقانی
جنگجو. جنگاور. حربی. (فرهنگ فارسی معین). جنگی. منسوب به رزم. اهل رزم. (یادداشت مؤلف). رزمجو: چنگ است پای بسته سرافکنده خشک تن چون رزمیی که گوشت ز احشا برافکند. خاقانی