- رزبر
- داس کوچکی که با آن شاخه های زائد تاک را میبرند
معنی رزبر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مردبزرگ گوش بلبله گوش، چارشانه، گزنده آزارنده
افزاری که بدان درخت رز را تراش دهند
الگو
درخت رز نهال رز
راهنما، هادی، مرشد، امام، پیشوا، قائد
لرزیدن از خشم
آنچه از روی آن چیزی را برش می دهند، الگو، پارچه یا لباسی که از روی الگو بریده شده باشد
کسی که دیگری را راهنمایی کند، راهنما، راهبر، در علوم سیاسی بالاترین مقام در جمهوری اسلامی ایران، ولی فقیه
درخت انگور، تاک، مو، کرم، رز
نهال رز
نهال رز
شیر درنده، کنایه از سخت، درشت، ستبر، کنایه از دلیر، برای مثال به پیکار دشمن دلیران فرست / هزبران به آورد شیران فرست (سعدی۱ - ۷۵)
از حفظ، از حافظه، در حافظه به خاطر سپردن، ازبیر، ازبرم، حفظ
ازبر داشتن: چیزی را به یاد داشتن، مطلبی را در حافظه داشتن
ازبر کردن: حفظ کردن و به خاطر سپردن
ازبر داشتن: چیزی را به یاد داشتن، مطلبی را در حافظه داشتن
ازبر کردن: حفظ کردن و به خاطر سپردن
کلک خامه
سخت پشت، ستبر و درشت، شیر بیشه، دلیر شیربیشه: (زان هزبران که نام اوبردند وزسرعجز پیش اومردند) (هفت پیکر) توضیح این کلمه بصورت (هژبر) تصحیف شده، پهلوان دلیر. یا هزبر وغا. دلیر میدان جنگ
ведущий
führend
провідний
wiodący
líder
principal
principal
leidend
अग्रणी
رائدٌ
מוביל