- رذالت
- پستی، ناکسی، خساست، حقارت
معنی رذالت - جستجوی لغت در جدول جو
- رذالت
- فرومایگی، پستی، ناکسی، زشتی
- رذالت ((رَ لَ))
- فرومایگی
- رذالت
- Caddishness
- رذالت
- подлость
- رذالت
- Niedertracht
- رذالت
- підлість
- رذالت
- podłość
- رذالت
- mesquinhez
- رذالت
- meschinità
- رذالت
- desvergüenza
- رذالت
- mesquinerie
- رذالت
- laaghendheid
- رذالت
- नीचता
- رذالت
- kekejian
- رذالت
- خسّةٌ
- رذالت
- רשעות
- رذالت
- alçaklık
- رذالت
- ความต่ำช้า
- رذالت
- নীচতা
- رذالت
- بزدلی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
صاحب دامان گردانیدن فروهشتن دامان و جز آن، زیاد کردن ساکنی بر وتد آخر جزو و آن در مستفعلن مستفعن باشد، یا اذالت کسی. خوار و سبک داشتن او را و پروای وی نکردن خوار کردن
پیامبری، فرستادگی
ناکسی نامردمی، زشت ناشایست ناکسی فرومایگی مقابل فضیلت جمع رذائل (رذایل)
بیماری، سستی، ناتوانی
کنجاله، ناکس ناکسی پستی نامردی فرومایگی
پیغام بردن
فرومایگی، ناکسی، پستی
فرومایگی، ناکسی، خواری
پیامبری، نبوّت، پیام کتبی، نامه، نوشته، دین، مذهب، کتاب یا کتاب کوچک، پیغام رساندن
در علم عروض زیاد کردن الف در وتد مجموع که در آخر رکن باشد، چنان که متفاعلن، متفاعلان و فاعلن، فاعلان و مستفعلن، مستفعلان شود، خوار و رام کردن مثلاً اذالت اعدا