رذ (تَ تُ) باریدن باران نرم و ریزه و یا باران پیوستۀ ریزه که به غبار ماند. (آنندراج) (ناظم الاطباء). رذاذ. (از اقرب الموارد). و رجوع به رذاذ شود ادامه... باریدن باران نرم و ریزه و یا باران پیوستۀ ریزه که به غبار ماند. (آنندراج) (ناظم الاطباء). رَذاذ. (از اقرب الموارد). و رجوع به رَذاذ شود لغت نامه دهخدا
رذ (رَذذ) دیهی است در ماسبذان در نزدیکی بندنیجین. قبر مهدی خلیفه در این دیه است. (از معجم البلدان). و رجوع به رذوالراق شود ادامه... دیهی است در ماسبذان در نزدیکی بندنیجین. قبر مهدی خلیفه در این دیه است. (از معجم البلدان). و رجوع به رذوالراق شود لغت نامه دهخدا