- رحمانی
- مینوی خدایی منسوب به رحمان خدایی ربانی
معنی رحمانی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لحمانی در فارسی: گوشتی گوشتین لمتر منسوب به لحم گوشتین گوشتی: گرده جسمی لحمانی است
بخشاینده، بخشایشگر، روزی دهنده
ناری منسوب به رمان بسیار سرخ: لعل رمانی یاقوت رمانی
بخشاینده و مهربان، از نا م های خدای تعالی
آنچه در شکل و رنگ شبیه دانۀ انار باشد، سرخ رنگ، کنایه از نوعی یاقوت مرغوب
زیرین
ایده آل
جنینی
آشفتگی وانقلاب
دردمندی. در دم گرفتن، دارای درد، بیمار مریض علیل
ایرمان، دین یار، مغمرد، وخشی، مینوی، کاتوزی
سماوی، فلکی، سپهری
یاوه باف
آیینی درباری بطور رسمی: (رسمانه رفتار میکند)
منسوب به روح، آنچه از مقوله روح و جان باشد، پیشوای مذهبی، پارسا
نارک خوراکی از دانه انار
نویسندگی کتابت، نقاشی رسامی
ناز بویا گونه ای باده سبز و تنک، آمیزه تنباکو و بویه ها منسوب به ریحان، شراب صاف شده باده مصفی، یکی از اقسام خطوط اسلامی
منسوب به سامان (خدات) از خاندان سامانیان
هر چیزی که به جسم منسوب شود
بیگاری کار رایگان
زیرین و زیری
اندوهگینی، وحشت، نفرت
قرار دادی
برگرفته از نام سلمان پارسی از یاران پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آرایش گر پیرا، پیرایشگاه منسوب به سلمان (نامی از نامهای کسان)، منسوب به سلمان پارسی: بباید در ره ایمان یکی تسلیم سلمانی، کسی که موی سر مردم را اصلاح کند و ریش را بتراشد حلاق آرایشگر، مغازه سلمانی، حق و دستمزدی که به سلمانی ده و قریه پردازند. منسوب به سلمیه، نوعی شمشیر
ویژگی اوضاع و احوال آشفته در هر چیزی
مربوط به سامانیان، از نوادگان سامان، برای مثال خلاف تو برکنده سامانیان را / ز بستان ها سرو و از کاخ ها در (فرخی - ۸۳)
از فرزندان عثمان، زبان ترکی رایج در ترکیه
جمع شدن عده ای با رابطۀ خانوادگی یا دوستی در مکانی که میزبان تعیین کرده، ضیافت
مهمانی دادن: کسانی را دعوت کردن، مهمانی ساختن
مهمانی کردن: کسانی را دعوت کردن، مهمانی ساختن، مهمانی دادن
مهمانی دادن: کسانی را دعوت کردن، مهمانی ساختن
مهمانی کردن: کسانی را دعوت کردن، مهمانی ساختن، مهمانی دادن
کسی که موی سر و ریش مردم را می تراشد، آرایشگر مرد، کنایه از مکان اصلاح موی صورت و سر، آرایشگاه