- رحمان (پسرانه)
- مهربان، بخشاینده، از نامهای خداوند
معنی رحمان - جستجوی لغت در جدول جو
- رحمان
- بخشاینده، بخشایشگر، روزی دهنده
- رحمان
- بخشاینده و مهربان، از نا م های خدای تعالی
- رحمان ((رَ))
- مهربان، بخشاینده، از صفات خداوند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مینوی خدایی منسوب به رحمان خدایی ربانی
جمع رحمه، لم ها درسه ها مهربانی ها
جمع رحمه، لم ها درسه ها مهربانی ها مهربانی کردن شفقت ورزیدن، بخشودن عفو کردن، مهربانی شفقت، بخشایش عفو. یا رحمت به در مورد تایید برتری و رجحان چیزی بر چیز دیگر گویند مثلا در مورد خربزه یا هندوانه بی مزه گویند: (رحمت به آب حمام)
پارسی تازی گشته ریسمان
داستانی که به نثر نوشته شود و شامل حوادثی ناشی ار تخیل نویسنده باشد و آن اقسامی دارد. یا رمان آموزشی (تعلیماتی) داستانی شامل مطالب علمی طبیعی فلسفی. یا رمان پلیسی داستانی حاکی از حوادث دزدی جنایت و کشف آنها توسط کارآگاهان زبر دست. یا رمان تاریخی داستانی است که اساس آن مبتنی بر وقایع تاریخی باشد، یا رمان عشقی داستانی که شالوده آن بر عشق نهاده شده باشد
نومیدی، نا امیدی، محرومی، یاس، بی بهرگی
ریسمان، رشتۀ بلند کلفتی که از پشم یا پنبه تابیده باشند
جمع لحمه، پاره گوشت ها
بازداشتن، منع کردن، بی بهره کردن، بی روزی کردن، بی بهره ماندن، بی بهرگی، نومیدی
بخشاینده تنها درباره خدا به کار می رود
زنی که بعد از زائیدن به بیماری رحم مبتلا شود، جمع رحیم، بخشایندگان
داستان، افسانه ترسو و هراسان و گریزان، رمنده
داستان بلند خیالی منثور
رمنده، در حال رمیدن، گریزان، ترسو
انار، درخت انار
روان برین
Brutally, Callously, Implacably, Mercilessly, Pitilessly, Ruthlessly, Unsparingly
Coldheartedly, Heartlessly, Relentlessly, Remorselessly, Uncharitably, Unmercifully, Unmitigated
жестоко , неумолимо , безжалостно , беспощадно
безжалостно , бессердечно , беспощадно , неослабленный