جدول جو
جدول جو

معنی رحراح - جستجوی لغت در جدول جو

رحراح
(رَ)
چیز فراخ پهناور. (منتهی الارب) (آنندراج). رحرح. رحرحان. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). فراخ. (منتخب اللغات) (غیاث اللغات). فراخ پهناور. (ناظم الاطباء).
- قدح رحراح، کاسۀ فراخ نزدیک تک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رحرح و رحراح و رحرحان، ازاشیاء، واسع منبسط نزدیک قعر و از آن است: و اتی بقدح رحراح، یعنی نزدیک قعر با داشتن فراخی. (از اقرب الموارد).
، زندگانی فراخ. (دهار). زیست فراخ. (منتهی الارب). زندگی واسع. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ)
جمع واژۀ حر (اصل آن حرح) و حره. شرمهای زنان
لغت نامه دهخدا
(رَ رَ)
رحراح. چیز فراخ پهناور. (منتهی الارب). رجوع به رحراح شود
لغت نامه دهخدا