نام دیهی در نزدیکی نیشابور که ابوالفرج رونی شاعر معروف به دانجا منسوب است. رجوع به دیوان ابوالفرج رونی چ چاپکین ص 171 و مادۀ ابوالفرج بن مسعود و فرهنگ فارسی معین بخش اعلام شود
نام دیهی در نزدیکی نیشابور که ابوالفرج رونی شاعر معروف به دانجا منسوب است. رجوع به دیوان ابوالفرج رونی چ چاپکین ص 171 و مادۀ ابوالفرج بن مسعود و فرهنگ فارسی معین بخش اعلام شود
شهریست از ناحیۀ جیّان در اندلس. از آنجاست شعیب بن سهیل بن شعیب الارجونی مکنی به ابی محمد. وی بحدیث و رأی توجه داشت و بمشرق رحلت کرد و گروهی از علماء را دیدار کرد و او در فقه و رأی از اهل فهم بود. (معجم البلدان). و رجوع به الحلل السندسیه ج 1 ص 268 و 269 شود
شهریست از ناحیۀ جیّان در اندلس. از آنجاست شُعیب بن سهیل بن شعیب الارجونی مکنی به ابی محمد. وی بحدیث و رأی توجه داشت و بمشرق رحلت کرد و گروهی از علماء را دیدار کرد و او در فقه و رأی از اهل فهم بود. (معجم البلدان). و رجوع به الحلل السندسیه ج 1 ص 268 و 269 شود
اقامت کردن به جایی. (منتهی الارب). اقامت نمودن در جایی. (ناظم الاطباء) (از آنندراج). ایستادن به جایی. (تاج المصادر بیهقی). اقامت کردن در جایی. (از اقرب الموارد) ، الفت گرفتن و خوگر شدن شتران و جز آنها (از باب نصر و سمع و کرم). (از ناظم الاطباء). خو کردن شتر و غیر آن به خانه. (از اقرب الموارد) ، بازایستادن شتر از چرا. (آنندراج). (لازم و متعدی). (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، حبس کردن کسی ستور خود را و بد کردن علف آن را تا لاغر گردد. (لازم و متعدی). (ناظم الاطباء). حبس کردن کسی شتر را به علف در منزل، شرم نمودن و حیا کردن از کسی. (از اقرب الموارد)
اقامت کردن به جایی. (منتهی الارب). اقامت نمودن در جایی. (ناظم الاطباء) (از آنندراج). ایستادن به جایی. (تاج المصادر بیهقی). اقامت کردن در جایی. (از اقرب الموارد) ، الفت گرفتن و خوگر شدن شتران و جز آنها (از باب نصر و سمع و کرم). (از ناظم الاطباء). خو کردن شتر و غیر آن به خانه. (از اقرب الموارد) ، بازایستادن شتر از چرا. (آنندراج). (لازم و متعدی). (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، حبس کردن کسی ستور خود را و بد کردن علف آن را تا لاغر گردد. (لازم و متعدی). (ناظم الاطباء). حبس کردن کسی شتر را به علف در منزل، شرم نمودن و حیا کردن از کسی. (از اقرب الموارد)