گوسپندان لاغر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، ضعیف از مردم و شتر، یقال: قد بکرت محوه بالعجاج قد مرت بقیه الرجاج. (از اقرب الموارد). ضعیف و ناتوان از مردم و شتر. (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، فرومایگان و جهال، و منه: الناس رجاج بعد هذا الشیخ، ای میمون بن مهران. (منتهی الارب)
گوسپندان لاغر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، ضعیف از مردم و شتر، یقال: قد بکرت محوه بالعجاج قد مرت بقیه الرجاج. (از اقرب الموارد). ضعیف و ناتوان از مردم و شتر. (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، فرومایگان و جهال، و منه: الناس رجاج بعد هذا الشیخ، ای میمون بن مهران. (منتهی الارب)
لرزنده و جنبنده. (منتهی الارب) (آنندراج). مضطرب. (محیط المحیط). لرزیده و جنبیده و متزلزل و به این طرف و آن طرف حرکت داده شده. (ناظم الاطباء). و رجوع به ترجرج شود
لرزنده و جنبنده. (منتهی الارب) (آنندراج). مضطرب. (محیط المحیط). لرزیده و جنبیده و متزلزل و به این طرف و آن طرف حرکت داده شده. (ناظم الاطباء). و رجوع به ترجرج شود