منسوب به رجبه یعنی درخت ستون گذاشته شده. (ناظم الاطباء). درخت ستون نهاده، منسوب است بسوی رجبه که ستون است. (آنندراج). منسوب است به رجبه، یعنی درخت ستون نهاده شده، و این نسبت نادر است. (از اقرب الموارد)
منسوب به رجبه یعنی درخت ستون گذاشته شده. (ناظم الاطباء). درخت ستون نهاده، منسوب است بسوی رجبه که ستون است. (آنندراج). منسوب است به رجبه، یعنی درخت ستون نهاده شده، و این نسبت نادر است. (از اقرب الموارد)
دام گرگ. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب). دام برای گرفتن شکار. (از اقرب الموارد) ، ستون یا دیواری که زیر درخت پربار بنا کنند تا بر آن اعتماد کند. ج، رجب. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب). بنایی که برای تکیه دادن درخت در زیر آن سازند. (از اقرب الموارد) ، پیوند نخستین انگشت. (ناظم الاطباء) ، حلقوم خر. ج، رواجب. (ناظم الاطباء)
دام گرگ. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب). دام برای گرفتن شکار. (از اقرب الموارد) ، ستون یا دیواری که زیر درخت پربار بنا کنند تا بر آن اعتماد کند. ج، رُجُب. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب). بنایی که برای تکیه دادن درخت در زیر آن سازند. (از اقرب الموارد) ، پیوند نخستین انگشت. (ناظم الاطباء) ، حلقوم خر. ج، رَواجِب. (ناظم الاطباء)
گیاهی است که ساقه های نبات آن به لیف مشابه و از آن ستبرتر بود و چون خشک شود به خوشۀ انگور خشک شده ماند و او را طعم و بوی نباشد. (از تذکرۀ صیدنۀ ابوریحان بیرونی)
گیاهی است که ساقه های نبات آن به لیف مشابه و از آن ستبرتر بود و چون خشک شود به خوشۀ انگور خشک شده ماند و او را طعم و بوی نباشد. (از تذکرۀ صیدنۀ ابوریحان بیرونی)
دهی است از دهستان باباجانی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاه. سکنۀ آن 200 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولات عمده آن غلات و حبوب و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان باباجانی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاه. سکنۀ آن 200 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولات عمده آن غلات و حبوب و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
فیلسوف فرانسوی. در برژراک متولد شد شاگرد دانشسرای عالی بود. در 1869 میلادی در فن فلسفه آگرژه شد سپس در مون توبان در تور بتدریس فلسفه پرداخت و سرانجام در مدرسه شارلمان پاریس از (1871- 1888 میلادی) بتدریس فلسفه مشغول شد
فیلسوف فرانسوی. در برژراک متولد شد شاگرد دانشسرای عالی بود. در 1869 میلادی در فن فلسفه آگرژه شد سپس در مون توبان در تور بتدریس فلسفه پرداخت و سرانجام در مدرسه شارلمان پاریس از (1871- 1888 میلادی) بتدریس فلسفه مشغول شد
مرکّب از: ’ج ب ی’، بر هیأت راکعان باستادن. (تاج المصادر بیهقی)، پشت خم کرده استادن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، نهادن هر دو دست بر دو زانوی خود. (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، نهادن هر دو دست بر دو زانوی خود بحالت ایستاده. (اقرب الموارد) ، نهادن هر دو دست بر زمین. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بر روی افتادن. (قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، بسجده درافتادن. (اقرب الموارد) مرکّب از: ’ج ب ه’، سرنگون کردن خود را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد) ، نوعی از تشهیر و آن چنان باشد که روی هر دو زانی را سرخ یا سیاه کرده بر شتر یا خر سوار کنند بطرزی که روی یکی مخالف روی دیگری باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط)
مُرَکَّب اَز: ’ج ب ی’، بر هیأت راکعان باستادن. (تاج المصادر بیهقی)، پشت خم کرده استادن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، نهادن هر دو دست بر دو زانوی خود. (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، نهادن هر دو دست بر دو زانوی خود بحالت ایستاده. (اقرب الموارد) ، نهادن هر دو دست بر زمین. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بر روی افتادن. (قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، بسجده درافتادن. (اقرب الموارد) مُرَکَّب اَز: ’ج ب هَ’، سرنگون کردن خود را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد) ، نوعی از تشهیر و آن چنان باشد که روی هر دو زانی را سرخ یا سیاه کرده بر شتر یا خر سوار کنند بطرزی که روی یکی مخالف روی دیگری باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط)