جدول جو
جدول جو

معنی رجاآباد - جستجوی لغت در جدول جو

رجاآباد
(رَ)
دهی از دهستان مرودشت بخش زرقان شهرستان شیراز. سکنۀ آن 1040 تن است و آب آن از سیوند و قنات تأمین میشود. محصولات عمده آن غلات و حبوب و چغندر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(صَ)
ده کوچکی است از دهستان دوآب بخش اردل شهرستان شهرکرد. 24هزارگزی شمال باختراردل و 4هزارگزی راه عمومی مالرو. کوهستانی. معتدل. دارای 43 تن سکنه. آب از چشمه. محصول غلات. شغل اهالی زراعت. راه مالرو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
ویران شده، خراب شده، (ناظم الاطباء)، مقابل کلمه آباد، بایر، خراب، ویران، ویرانه: تخریب، ناآباد کردن چیزی را، خربه، جای ویران و ناآباد، اخربه ، ناآباد گردانید او را، (منتهی الارب)، و رجوع به آباد شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
رزاباد. نام کوچه ای است در مرو. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
دهی است از ناحیۀ سردرود و صحرا از نواحی تبریز. (نزهه القلوب مقالۀ سیم چ اروپا ص 78)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
دهی است از دهستان تیرچائی بخش ترکمان شهرستان میانه، در 27هزارگزی شمال شرقی ترکمان در منطقه ای کوهستانی و سردسیر واقع است و 524 تن سکنه دارد. آبش از چشمه تأمین می شود. محصولش غلات و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نَ جِ)
دهی است از دهستان بناجو بخش بناب شهرستان مراغه، در 8500گزی جنوب شرقی بناب و یک هزارگزی مشرق راه مراغه به میاندوآب، در جلگۀ معتدل هوائی واقعاست و 1199 تن سکنه دارد. آبش از صوفی چای و تیکان چای، محصولش غلات و حبوبات و کشمش و بادام و کرچک، شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان ساوه است و241 تن سکنه دارد. این ده قشلاق چند خانوار از ایل شاهسون بغدادی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه، واقع در 16هزارگزی خاور مراغه و 6هزارگزی شمال راه ارابه رو مراغه به قره آغاج. هوای آن معتدل و کوهستانی و دارای 603 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه مردق تأمین میشود. محصول آن غلات، کشمش، نخود و بادام است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان کرباس وجاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
دهی از دهستان کنجگاه شهرستان هروآباد. سکنۀ آن 181 تن و آب آن از چشمه تأمین می شود. محصول آنجاغلات، حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
دهی از دهستان ای تیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. سکنه 125 تن. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و لبنیات. صنایع دستی زنان سیاه چادر و طناب بافی. ساکنان از طایفۀ تیوندند و در زمستان قشلاق می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از بخش میامی شهرستان شاهرود. دارای 750 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول عمده آنجا غلات و میوه و لبنیات و صنایع دستی زنان آنجا کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(رَ جُ)
دهی از دهستان آلان براغوش بخش آلان شهرستان سراب. سکنۀ آن 291 تن است. آب آن از رود خانه چاکی چای و محصولات آن غله و حبوب است. صنایع دستی آن فرش و جاجیم بافی میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان رحمت آباد بخش رودبار از شهرستان رشت واقع در 17هزارگزی شمال شرقی رودبار و50هزارگزی رستم آباد، کوهستانی است و هوای معتدل دارد، سکنۀ آن 61 تن است که مذهب تشیع دارند و به ترکی و کردی و فارسی تکلم می کنند، آب آن از چشمه و سفیدرود تأمین میشود، محصولش برنج و زیتون، و شغل اهالی زراعت و مکاری است و راه مالرو دارد، ده کوچک ایلات اوبه جزء رودآباد منظور شده است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(رُ)
دهی از بخش راور شهرستان کرمان. سکنۀ آن 1500 تن است. آب آن از رودخانه. محصول عمده آنجا غلات و پسته و پنبه. صنایع دستی زنان آنجا قالی بافی با نقشه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(فَ رَ)
دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در هفده هزارگزی شمال خاوری الیگودرز و سیزده هزارگزی شمال شوسۀ الیگودرز به گلپایگان. ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل و دارای 1075 تن سکنه است. از چاه و قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات، لبنیات، چغندر، پنبه و صیفی است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. صنایع دستی زنان کرباس و قالی بافی است و راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ جَ لِ صَ)
دهی است جزء بخش شهریار شهرستان تهران. در 7هزارگزی جنوب باختری علیشاه عوض و 5 هزارگزی راه عمومی واقع و موقع جغرافیائی آن جلگه و معتدل است. 346 تن سکنه دارد. آب آن ازقنات و دو رشته در بهار از رود کرج است و محصولات آن غلات، صیفی، چغندرقند و انگور، شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
دهی از دهستان گنجگاه است که در بخش سنجید شهرستان هروآباد واقع است و 986 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
دهی است از دهستان شاپور، بخش مرکزی شهرستان کازرون فارس. این ده در 17هزارگزی شمال باختری کازرون و یک هزارگزی شوسۀ کازرون به فهلیان، در جلگه واقع است. آب و هوای آن آب و هوای مناطق گرمسیری و مالاریایی است و بدانجا 174 تن سکنۀ شیعی مذهب و فارسی زبان سکونت دارند. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و برنج و صیفی و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
خراب، مخروبه، نامجهز، ویران، ویرانه
متضاد: آبادان معمور
فرهنگ واژه مترادف متضاد