جدول جو
جدول جو

معنی رثآء - جستجوی لغت در جدول جو

رثآء
(رَآ)
نعجه رثآء، نعت است ازرث ء، به معنی سیاهی سپیدی آمیخته. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وَ)
تباه کردن درز چرم یا درفش سطبرزده برشتۀ باریک دوختن آن.
لغت نامه دهخدا
(رَطْ)
زن گول. ج، رطء. (منتهی الارب). حمقاء. (اقرب الموارد). زن گول و احمق، ج، رطاآت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ قَسْ سُ)
مراآه. کاری برای دیدار کسی کردن. (تاج المصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا
دوشیدن شیر را بر ماست پس سطبر گردیدن آن. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، ماست گردانیدن شیر را، ستایش کردن مرده را و گریه کردن بر آن. لغتی است در رثی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، آمیختن چیزی بچیزی. (از اقرب الموارد) ، آمیختن و خلط کردن رای خود را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، زدن کسی را. (از اقرب الموارد) ، رثیئه ساختن برای قوم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، شیر تازه بر ترش ریختن. (تاج المصادر بیهقی) ، فرونشستن خشم کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، ماست دادن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بیمار رثاءه گردیدن شتر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). بیمار رثاءه گردیدن شتر، و آن بیماریی است که در دوش شتر عارض شود وباعث لنگی آن گردد. (آنندراج) ، سطبر گردیدن شیر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رُثْءْ)
سیاهی سپیدی آمیخته. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رَثْءْ)
گولی. کم عقلی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
گریستن بر مرده، گریه کردن، بر مرده، مرده ستای نیکیادی، مویش موییدن گریستن بر مرده، فراگرفتن به یاد سپردن گریه کردن، بر مرده و ذکر نیکیهای او، شعر گقتن در باب مرده و اظهار تاسف مویه گری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رثاء
تصویر رثاء
((رَ))
گریستن بر مرده، سوک سرود، شعر گفتن برای مرده با تأسف و اندوه، مرده ستایی، مویه گری
فرهنگ فارسی معین