جدول جو
جدول جو

معنی رتبیل - جستجوی لغت در جدول جو

رتبیل
عنوانی برای پادشاهان سند و کابل
تصویری از رتبیل
تصویر رتبیل
فرهنگ فارسی عمید
رتبیل
(رَ)
زنبیل. ژنده پیل. جوالیقی در المعرب گوید: ملک سجستان است. فرزدق گوید: و تراجع الطرداء اذو ثقوا بالامن من رتبیل و الشحر (الشحر ساحل مهره بالیمن و رتبیل ملک سجستان). (المعرب جوالیقی چ مصر ص 163). در المعرب جوالیقی چ مصر این کلمه را در باب الراء بین ’راوند’ و ’رمکه’ آورده است، پس راهی برای زنده پیل و ژنده پیل خواندن این کلمه نمی ماند. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به زنبیل و تاریخ سیستان ص 91 و 271 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رتیل
تصویر رتیل
جانوری شبیه عنکبوت و از خانوادۀ بندپایان، با شکم بزرگ و پاهای کوتاه که بعضی از انواع آن زهری کشنده دارد، دلمک، دیلمک
فرهنگ فارسی عمید
(اِ تِ)
تابل ریختن در دیک. (اقرب الموارد) (از قطر المحیط). دیگ افزار ریختن در دیگ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
جمع واژۀ رئبال و ریبال. رجوع به رئبال شود. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
موضعی است در حوالی شوشتر، و گویند قبر روبیل مهین فرزند یعقوب است و بغایت بعید مینماید، (از لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی)
لغت نامه دهخدا
یا روبین، نام پسر بزرگ یعقوب است از ’لیا’ دختر بزرگتر لیان که خال یعقوب بود، در مجمل التواریخ و القصص آمده: روبیل و شمعون و یهودا و لاوی و ریالون و لسحر از لیا زادند - انتهی، و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 (فهرست) و ’روبین’ شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
کفر تبیل، قریه ای است در شرق فرات بین رقه و بالس. (معجم البلدان ج 2 ص 365)
لغت نامه دهخدا
(رِبْ بی)
برادر جمال اسدی است، آن دو را آثاری است در جنگ قادسیه. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دزد خبیث که تنها در پی دزدی باشد و بی سپر جنگ نماید. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ / تِ)
عنکبوت درشت و کوتاه پای که گویند قسمتی از آنها گزنده است و سمی مهلک دارد. رتیلاء. رتیلا. دیلمک. گال. غنده. خایه گیر. خایه گیرک. باژ. آغنده. انگورک. دلمه. دلمک. (یادداشت مرحوم دهخدا). مأخوذ از رتیلای تازی و بمعنی آن، و دلمه و گال نیز گویند. (ناظم الاطباء). جانوری است از شاخۀ بندپایان جزو ردۀ عنکبوتیان که دارای شکمی نسبهً بزرگست. این جانور با حرکتی سریع بر روی شکارش که معمولاً حشراتست می جهد. برخی معتقدند که رتیل در قاعده گیره هایی قیچی مانند جلو دهانش دارای غده ای سمی است و قادر به نیش زدنست، و بعقیدۀ برخی دیگر وی نیش سمی ندارد. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
عنکبوت درشت و کوتاه پای که گویند قسمتی از آنها گزنده است و سمی مهلک دارد
فرهنگ لغت هوشیار
((رُ تِ یْ))
جانوری است از شاخه بندپایان شبیه به عنکبوت با شکمی بزرگ و پاهایی کوتاه که سم کشنده ای دارد
فرهنگ فارسی معین