- ربط
- پیوستگی، پیوند
معنی ربط - جستجوی لغت در جدول جو
- ربط
- بربستن، رابطه، بستگی، وابستگی، ارتباط
- ربط
- پیوستگی، بستگی، ارتباط
- ربط ((رَ))
- بستن، پیوند دادن، بستگی، پیوستگی
- ربط ((رُ بُ))
- جمع رباط، کاروانسراها، پیوندها، زردپی ها
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پارسی تازی شده بربوت بربت یکی از متداولترین و مهمترین سازهای دوره های گذشته تاریخ ایران و عرب. در ساختمان این ساز و جنس چوب واوتار آن دقت فراوان میشده. و آن طنبور مانندی است کاسه بزرگ و دسته کوتاه عود
بط بزرگ، غاز فربه و سمین
جای بستن چهارپایان
از آلات موسیقی شبیه تار با کاسه ای بزرگ تر و دسته ای کوتاه تر، عود
جای بستن چهار پایان
غاز بزرگ
احمق
احمق
ربط داشتن چیزی به کسی مربوط به او بودن آن تعلق داشتن وی بدان: . (تبریزی الاصل بود و ربطی باهل صفاهان نداشت) (عالم آرا 1654)، حق مداخله داشتن در آن. یا ربط داشتن چیزی به چیزی قابل مقایسه نبودن آن با این بسیار برتر بودن آن از این (پارچه ای که امروز خریدیم ربطی به پارچه دیروز ندارد)
Relate
связывать
verbinden
пов'язувати
łączyć
relacionar
relazionare
relacionar
relier
verbinden
जोड़ना
menghubungkan
يتعلّق
ilişkilendirmek
kuhusisha
เชื่อมโยง