سختی و بلا، و یقال جاءفلان بامور ربس، ای شداید. کانۀ جمع رابس کبازل و بزل. (منتهی الارب) (از آنندراج) ، جمع واژۀ ربساء. شداید. (ناظم الاطباء). رجوع به ربساء شود
سختی و بلا، و یقال جاءَفلان بامور ربس، ای شداید. کانۀ جمع رابس کبازل و بُزْل. (منتهی الارب) (از آنندراج) ، جَمعِ واژۀ رَبْساء. شداید. (ناظم الاطباء). رجوع به ربساء شود
زدن کسی را به دست. (منتهی الارب) (آنندراج) (ازناظم الاطباء). ربس کسی، به دو دست زدن وی را. (از اقرب الموارد) ، پر کردن مشک را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
زدن کسی را به دست. (منتهی الارب) (آنندراج) (ازناظم الاطباء). ربس کسی، به دو دست زدن وی را. (از اقرب الموارد) ، پر کردن مشک را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
نام محلی پیرو (گونه ای از سرو کوهی) در گیلان. رجوع به پیرو شود، ستونی از ستونهای بنا. ستونی از ستونهای خانه، جمع واژۀ ربیعالجداول. (منتهی الارب). و الجداول، جمع واژۀ جدول و هو النهر الصغیر. (تاج العروس)
نام محلی پیرو (گونه ای از سرو کوهی) در گیلان. رجوع به پیرو شود، ستونی از ستونهای بنا. ستونی از ستونهای خانه، جَمعِ واژۀ ربیعالجداول. (منتهی الارب). و الجداول، جَمعِ واژۀ جدول و هو النهر الصغیر. (تاج العروس)