نام جایی بر چهار منزل از مدینه که خاک ابوذر غفاری آنجاست، و از آن موضع است موسی ربذی ابن عبیده و هر دو برادرش عبداﷲ ربذی و محمد ربذی. (منتهی الارب). در معجم البلدان آمده: در اوایل قرن چهارم هجری در جنگهای قرمطیان ویران شد. این قریه در سه میلی مدینه در راه حجاز وقتی که از فید بسوی مکه میروی قرار دارد. (از معجم البلدان ج 4). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و عقدالفرید ج 1 ص 284 و ج 5 ص 40 و 63 و 166 و 167 و نزهه القلوب ج 3 ص 168 و مجمل التواریخ و القصص ص 283 و 444 و 460 شود
نام جایی بر چهار منزل از مدینه که خاک ابوذر غفاری آنجاست، و از آن موضع است موسی ربذی ابن عبیده و هر دو برادرش عبداﷲ ربذی و محمد ربذی. (منتهی الارب). در معجم البلدان آمده: در اوایل قرن چهارم هجری در جنگهای قرمطیان ویران شد. این قریه در سه میلی مدینه در راه حجاز وقتی که از فید بسوی مکه میروی قرار دارد. (از معجم البلدان ج 4). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و عقدالفرید ج 1 ص 284 و ج 5 ص 40 و 63 و 166 و 167 و نزهه القلوب ج 3 ص 168 و مجمل التواریخ و القصص ص 283 و 444 و 460 شود
پشم پاره ای که قطران به وی مالند بر شتر. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، رکوی که زرگران پیرایه را به وی مالند تا روشن شود، چابق تازیانه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، شدت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
پشم پاره ای که قطران به وی مالند بر شتر. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، رکوی که زرگران پیرایه را به وی مالند تا روشن شود، چابُق تازیانه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، شدت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
مؤنث رذی ّ. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، ناقۀ فرومانده از رفتن و مذکر آن رذی ّ. ج، رذایا. (از اقرب الموارد). ناقۀ لاغر از رفتن و فرومانده به راه که به شتران نمیتواند رسد. ج، رذایا، و از آن است در حدیث صدقه: فلاتعطی الرذیه، ای الهزیله. (ناظم الاطباء). اشتر لاغر. ج، رذایا. (مهذب الاسماء). و رجوع به هزیله شود
مؤنث رَذی ّ. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، ناقۀ فرومانده از رفتن و مذکر آن رَذی ّ. ج، رَذایا. (از اقرب الموارد). ناقۀ لاغر از رفتن و فرومانده به راه که به شتران نمیتواند رسد. ج، رَذایا، و از آن است در حدیث صدقه: فلاتعطی الرذیه، ای الهزیله. (ناظم الاطباء). اشتر لاغر. ج، رَذایا. (مهذب الاسماء). و رجوع به هزیله شود