- ربایش
جذب، به سوی خود کشیدن، کشش، گیرایی، جاذبه
معنی ربایش - جستجوی لغت در جدول جو
- ربایش (رُ یِ)
عمل ربودن:
علما را که همی علم فروشند ببین
به ربایش چو عقاب و به حریصی چو گراز.
ناصرخسرو.
رجوع به ربودن شود، (اصطلاح جانورشناسی) جذب. رجوع به جانورشناسی عمومی ص 14 شود
علما را که همی علم فروشند ببین
به ربایش چو عقاب و به حریصی چو گراز.
ناصرخسرو.
رجوع به ربودن شود، (اصطلاح جانورشناسی) جذب. رجوع به جانورشناسی عمومی ص 14 شود
- ربایش
عمل ربودن، عبور مواد غذایی و دوایی و سمی از سطوح مخاطی و جلدی بدن و گذشتن آنها از جدار شعریه خونی و لنفی و داخل شدن در خون که محیط درونی است جذب آشام
- ربایش ((رُ یِ))
ربودن
- ربایش
جاذبه، جذب
- ربایش
اختلاس، دزدی، ربودن، آشام، جذب، کشش
- ربایش
اختطافٌ
- ربایش
Abduction
- ربایش
enlèvement
- ربایش
secuestro
- ربایش
похищение
- ربایش
Entführung
- ربایش
викрадення
- ربایش
porwanie
- ربایش
绑架
- ربایش
sequestro
- ربایش
অপহরণ
- ربایش
اغوا
- ربایش
การลักพาตัว
- ربایش
utekaji
- ربایش
kaçırma
- ربایش
유괴
- ربایش
誘拐
- ربایش
rapimento
- ربایش
penculikan
- ربایش
अपहरण
- ربایش
ontvoering
- ربایش
חטיפה
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دختر زوجه شخص از شوهر سابق وی دختر زن دختراندر، دختر شوهر از زوجه دیگر دختر اندر، دایه پرستار کودک جمع ربائب (ربایب)
