- رایض
- رام کننده ستوران توسن، دست آموز رام
معنی رایض - جستجوی لغت در جدول جو
- رایض
- رام کننده یا تربیت کنندۀ اسب یا جانور وحشی، کنایه از راهنما، آنکه ریاضت می کشد، زاهد
- رایض ((یِ))
- رام کننده ستوران
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عریضه ها، شکواییه ها، نامه هایی که کسی به شخص بالاتر از خود می نویسد، عرض حال ها، جمع واژۀ عریضه
فریضه ها، اعمال دینی که انجام آن ها بر فرد واجب شده، واجب ها، کنایه از نمازهای واجب، امور واجب، جمع واژۀ فریضه
جمع عریضه
فریضه، واجبات
ریاضی
ماکیان تخم گذار
خرسند، خوشنود، دلخوش
شیر درنده شیردرنده، دزدار دژدار ، بیمار بستری
دواننده اسوار اسپدوان
چابکسوار، رامگر رام کننده رام کننده ستوران توسن، دست آموز رام
درفش نشان سپاه
خالص، پسندیده
بالنده نمو کننده، رسا: نظم رایع، شگفتی آور، زیبا
واسطه میان رشوه دهنده و رشوه گیرنده
پیغام آور رسول، جاسوس، آنکه او را برای پیدا کردن آب و علف فرستند، جوینده و خواهنده، دست آس
بودار، شب آینده، باران شبانگاه، گاو پدرام (وحشی) بو دهنده، بو کننده
روا، روان و جاری، خریدارگیر، هر چیز که روائی داشته باشد و در داد و ستد همه کس آنرا بردارد و بپذیرد و معمول و متداول عموم باشد
پرچم، علامت نصب شده درجائی
تارک و مانده، ترک کننده چیزی
خشنود شونده، خوشدل و شادمان، خرسند
کوفته شکسته
شسته
هم آبخور برانداخته، خوی (عرق)، شکسته
تیز، کارد تیز پیکان تیز، گوشت بریان
جمع روضه، مرغزارها روادها بوستان ها جمع روضه باغها
جمع حیض و حوایض
فرو رونده