جدول جو
جدول جو

معنی رایض - جستجوی لغت در جدول جو

رایض
رام کننده ستوران توسن، دست آموز رام
تصویری از رایض
تصویر رایض
فرهنگ لغت هوشیار
رایض
رام کننده یا تربیت کنندۀ اسب یا جانور وحشی، کنایه از راهنما، آنکه ریاضت می کشد، زاهد
تصویری از رایض
تصویر رایض
فرهنگ فارسی عمید
رایض
((یِ))
رام کننده ستوران
تصویری از رایض
تصویر رایض
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عرایض
تصویر عرایض
عریضه ها، شکواییه ها، نامه هایی که کسی به شخص بالاتر از خود می نویسد، عرض حال ها، جمع واژۀ عریضه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرایض
تصویر فرایض
فریضه ها، اعمال دینی که انجام آن ها بر فرد واجب شده، واجب ها، کنایه از نمازهای واجب، امور واجب، جمع واژۀ فریضه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عرایض
تصویر عرایض
جمع عریضه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرایض
تصویر فرایض
فریضه، واجبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عرایض
تصویر عرایض
((عَ یِ))
جمع عریضه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرایض
تصویر فرایض
((فَ یِ))
جمع فریضه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رایا
تصویر رایا
(پسرانه)
آنکه خداوند به او توجه دارد، نام مردی از بنی اسرائیل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ریاض
تصویر ریاض
(پسرانه)
روضه ها، باغها
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رایش
تصویر رایش
ریاضی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بایض
تصویر بایض
ماکیان تخم گذار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فایض
تصویر فایض
(پسرانه)
فیض رسان، فایده بخش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از راضی
تصویر راضی
خرسند، خوشنود، دلخوش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رابض
تصویر رابض
شیر درنده شیردرنده، دزدار دژدار ، بیمار بستری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راکض
تصویر راکض
دواننده اسوار اسپدوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رائض
تصویر رائض
چابکسوار، رامگر رام کننده رام کننده ستوران توسن، دست آموز رام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رایه
تصویر رایه
درفش نشان سپاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رایق
تصویر رایق
خالص، پسندیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رایع
تصویر رایع
بالنده نمو کننده، رسا: نظم رایع، شگفتی آور، زیبا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رایش
تصویر رایش
واسطه میان رشوه دهنده و رشوه گیرنده
فرهنگ لغت هوشیار
پیغام آور رسول، جاسوس، آنکه او را برای پیدا کردن آب و علف فرستند، جوینده و خواهنده، دست آس
فرهنگ لغت هوشیار
بودار، شب آینده، باران شبانگاه، گاو پدرام (وحشی) بو دهنده، بو کننده
فرهنگ لغت هوشیار
روا، روان و جاری، خریدارگیر، هر چیز که روائی داشته باشد و در داد و ستد همه کس آنرا بردارد و بپذیرد و معمول و متداول عموم باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رایت
تصویر رایت
پرچم، علامت نصب شده درجائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رافض
تصویر رافض
تارک و مانده، ترک کننده چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راضی
تصویر راضی
خشنود شونده، خوشدل و شادمان، خرسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رضیض
تصویر رضیض
کوفته شکسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رحیض
تصویر رحیض
شسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفیض
تصویر رفیض
هم آبخور برانداخته، خوی (عرق)، شکسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمیض
تصویر رمیض
تیز، کارد تیز پیکان تیز، گوشت بریان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریاض
تصویر ریاض
جمع روضه، مرغزارها روادها بوستان ها جمع روضه باغها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حایض
تصویر حایض
جمع حیض و حوایض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خایض
تصویر خایض
فرو رونده
فرهنگ لغت هوشیار