معنی راکه - جستجوی لغت در جدول جو

راکه

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دراکه — تصویر دراکه

نیک دریابنده

فرهنگ فارسی عمید

(اَ کَ)

ذوال اراکه،.، نخلی است بموضعی از یمامه، بنی عجل را. (معجم البلدان)

لغت نامه دهخدا

(ثُ مَ)

نابینا شدن، درویش شدن، بدحال شدن، گول گردیدن، بر جای ماندن، درشت و سخت شدن پی و رگ حلق. (منتهی الارب). سخت اندام شدن. (زوزنی)

لغت نامه دهخدا

(تَ کَ / کِ)

ارث و میراث و ترکه. (ناظم الاطباء)

لغت نامه دهخدا

(اَ کَ)

الثقفی. شاعری است و او را مرثیه ایست عمرو بن اراکه را و این ابیات از آنست:
لعمری لئن اتبعت عینک ما مضی
به الدهر او ساق الحمام الی القبر
لتستنفدن ماءالشئون بأسره
و ان کنت تمریهن من ثبج البحر
تبین فان کان البکا رد هالکا
علی احد فاجهد بکاک علی عمرو
فلاتبک میتاً بعد موت احبّه
علی و عباس و آل ابی بکر.
(عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج 3 ص 251 و 252)

الثقفی. شاعری است و او را مرثیه ایست عمرو بن اراکه را و این ابیات از آنست:
لعمری لئن اتبعت عینک ما مضی
به الدهر او ساق الحمام الی القبر
لتستنفدن ماءالشئون بأسره
و ان کنت تمریهن من ثبج البحر
تبین فان کان البکا رد هالکا
علی احد فاجهد بکاک علی عمرو
فلاتبک میتاً بعد موت اَحِبَّه
علی و عباس و آل ابی بکر.
(عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج 3 ص 251 و 252)

لغت نامه دهخدا

(دَرْ را کَ)

دراکه. دریافت کننده. (یادداشت مرحوم دهخدا).
- قوه دراکه، قوه دریافت کننده و فهم و عقل و شعور. (ناظم الاطباء) : آدمی را قوه ای است دراکه که منتقش شود در وی صور موجودات. (یادداشت مرحوم دهخدا)

لغت نامه دهخدا

(اَ کَ)

یک بنۀ اراک. یک اصلۀ پیلو. درخت مسواک. ج، ارک، ارائک. رجوع به اراک شود
نامی از نامهای زنان عرب.

لغت نامه دهخدا

تصویری از رمکه — تصویر رمکه

ستور کره کشی، سست ناتوان مرد خاکستری تیره از رنگ ها

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از روکه — تصویر روکه

آوای بوف آوای جغد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از راکض — تصویر راکض

دواننده اسوار اسپدوان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رهکه — تصویر رهکه

سستی ناتوانی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رنکه — تصویر رنکه

تازی گشته شاه ماهی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رکاکه — تصویر رکاکه

سستی، بی آبرویی، ناکس، سست رای، بی رگ بدرگ

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رافه — تصویر رافه

تن آسان مرد، آسان و فراخ زندگی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رایه — تصویر رایه

درفش نشان سپاه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از راکب — تصویر راکب

سوار بر اسب یا شتر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از راکبه — تصویر راکبه

مونث راکب سوار سواره مونث راکب

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از راکت — تصویر راکت

افرازی است که در بازی تنیس بدست میگیرد و توپ را با آن میزنند

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از راکد — تصویر راکد

ثابت و بر جای از هر چیزی، ایستاده مقابل جاری

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از راجه — تصویر راجه

حاکم هند پادشاه هندوستان. رای سنسکریت فرمانروا

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از راکع — تصویر راکع

خم شونده، رکوع کننده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از راکن — تصویر راکن

کسیکه که میل می کند و تیکه مینماید

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رامه — تصویر رامه

فرانسوی کنف سیام فریز سیامی پنجه مرغ از گیاهان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رابه — تصویر رابه

مادراندر زن پدر. مونث راب: زن پدر زن بابا مامندر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دراکه — تصویر دراکه

دریافت دریابنده نیک دریابنده، مدرکه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از راحه — تصویر راحه

پنجه هبک، شادمانی آسایش، آساینده، رستی (تعطیل)، دلخواه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از راده — تصویر راده

فایده، نفع، سود

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رازه — تصویر رازه

مطلب پوشیده امر پنهان سر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ارکه — تصویر ارکه

ماهی یونس

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شراکه — تصویر شراکه

بطور شراکت و به همراهی یکدیگر و باتفاق هم

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تراکه — تصویر تراکه

ارث و میراث و ترکه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حاکه — تصویر حاکه

جمع حائک، بافندگان دندان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رانه — تصویر رانه

محرک

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از تراکه — تصویر تراکه

منفجره

فرهنگ واژه فارسی سره