جدول جو
جدول جو

معنی راپا - جستجوی لغت در جدول جو

راپا
جزیره ای است متعلق به فرانسه در پلی نزی میان توبوائی و توآموتو در مجمع الجزائر سوسیته، مساحت آن 42 کیلومتر مربع و سکنۀ آن 200 تن است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رایا
تصویر رایا
(پسرانه)
آنکه خداوند به او توجه دارد، نام مردی از بنی اسرائیل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رانا
تصویر رانا
(دخترانه)
مصحف رایای انار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از راما
تصویر راما
(پسرانه)
یکی از تجلیات وشنو در اساطیر هندی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از راشا
تصویر راشا
(پسرانه)
راه عبور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از راتا
تصویر راتا
(دخترانه)
نام فرشته ای است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سراپا
تصویر سراپا
سرتاپای انسان، قدوبالا، اندام، کنایه از همگی، کلاً، تماماً، کنایه از همه، تمام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جاپا
تصویر جاپا
ردپا، اثر، جایی که پا بگذارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاپا
تصویر پاپا
عنوان کودکانه به پدر
فرهنگ فارسی عمید
(سَ)
مرکّب از: سر + ’ا’ واسطه + پا، سراپای. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، همه و تمام. (برهان)، سرتاپا و همه و تمام. (آنندراج)، تمام از اول تا آخر. (غیاث) :
بزندانیان جامه ها داد نیز
سراپای و دینار و هرگونه چیز.
فردوسی.
چو دیدم کنون دانش و رای تو
دروغست یکسر سراپای تو.
فردوسی.
کمابیش سخا دید آنکه او را دید در مجلس
سراپای هنر دید آنکه او را دید در میدان.
فرخی.
همچون رطب اندام و چو روغنش سراپای
همچون شبه زلفکان و چون دنبه الست.
عسجدی.
از بس که جرعه بر تن افسردۀ زمین
آن آتشین دواج سراپا برافکند.
خاقانی.
جستم سراپای جهان شیب و فراز آسمان
گر هیچ اهلی در جهان دیدم مسلمان نیستم.
خاقانی.
ملک در سراپای آن جانور
بعبرت بسی دید و جنبید سر.
نظامی.
بدیدار و گفتار جان پرورش
سراپای من دیده و گوش بود.
سعدی.
همچو گلبرگ طری هست وجود تو لطیف
همچو سرو چمن خلد سراپای تو خوش.
حافظ.
، خلعت. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
تصویری از جاپا
تصویر جاپا
جای پا ردپا ایز اثر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سراپا
تصویر سراپا
سر تا پای انسان، قد و بالا
فرهنگ لغت هوشیار
نام حرف دهم از الفبای یونانی است و آن نماینده ستاره های قدر دهم است (در نجوم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راپل
تصویر راپل
فرانسوی یادآوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاپا
تصویر پاپا
فرانسوی بابا پدر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راسا
تصویر راسا
مستقیما، مستقلاً، جدا، شخصاً، علیحده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سراپا
تصویر سراپا
((سَ))
سرتاپا، سرتاپای انسان، قد و بالا، اندام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاپا
تصویر کاپا
نام حرف دهم از الفبای یونانی است و چنین نوشته شود، X و در نجوم آن نماینده ستاره های قدر دهم است
فرهنگ فارسی معین
تمام، همه، کل، سرتاپا، سرتاقدم
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از ردپا
تصویر ردپا
Footsteps
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ردپا
تصویر ردپا
empreintes
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ردپا
تصویر ردپا
足跡
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ردپا
تصویر ردپا
עקבות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ردپا
تصویر ردپا
jejak kaki
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ردپا
تصویر ردپا
पदचिह्न
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ردپا
تصویر ردپا
voetstappen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ردپا
تصویر ردپا
脚步
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ردپا
تصویر ردپا
huellas
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ردپا
تصویر ردپا
pegadas
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ردپا
تصویر ردپا
ślady
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ردپا
تصویر ردپا
сліди
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ردپا
تصویر ردپا
Fußspuren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ردپا
تصویر ردپا
следы
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ردپا
تصویر ردپا
발자국
دیکشنری فارسی به کره ای