جدول جو
جدول جو

معنی راوی - جستجوی لغت در جدول جو

راوی
راوی (Narrator) فیلم به شخص یا صدایی اشاره دارد که در فیلم ها و مستند ها برای تعریف داستان و رویدادهای اتفاقی که در صحنه ها اتفاق می افتد، استفاده می شود. او یک نقش حیاتی دارد که اطلاعات مهم، توضیحات، و در برخی موارد، نظرات و تحلیل های خود را به تصویر برده و به تماشاگران منتقل می کند.
نقش ویژه هایی که راوی فیلم می تواند ایفا کند:
1. توضیحات دیداری : راوی می تواند به تماشاگران توضیح دهد که اتفاقاتی چگونه رخ داده است، مثلاً مکان یا زمان صحنه ای خاص.
2. توضیحات داخلی شخصیت : او می تواند از دیدگاه شخصیت ها برخی اطلاعات ارائه دهد، مثلاً احساسات، افکار، و تصمیمات آنها را بیان کند.
3. پیش بینی رخدادها : راوی ممکن است به تماشاگران نشان دهد که چه چیزی در آینده قرار است بیافتد یا برای اینکه جلویی مانده ایم.
4. تحلیل و نظرات : او ممکن است به تحلیل ها، تفسیرها، یا حتی نظرات شخصی خود بپردازد که برای درک عمیق تر داستان یا تأثیرگذاری بهتر در تماشاگران مفید است.
5. جلوه های ویژه : در برخی موارد، راوی می تواند جلوه های ویژه ای از جمله خاطرات، سکانس های خاص، یا حتی تصاویر نشان دهد که ممکن است از طریق دیگر شخصیت ها نمایش داده نشوند.
نمونه های معروف از راوی فیلم:
- مستندات : در مستند ها، راوی معمولاً نقش گوینده و توضیح دهنده داستان را بازی می کند، و تمام اطلاعات و تحلیل ها را برای تماشاگران ارائه می دهد.
- فیلم های داستانی : در فیلم هایی که دارای روایت داخلی هستند، راوی ممکن است اطلاعات اضافی ارائه دهد که توسط شخصیت ها نمایش داده نمی شود، یا احساسات و تفسیرهای خود را از رویدادها بیان کند.
- مستندات طبیعت : در فیلم های مستند طبیعت، راوی می تواند جزئیاتی را در مورد حیات وحش، مناظر طبیعی، و رفتارهای حیوانات بیان کند که توسط دوربین ثبت شده اند.
نتیجه گیری:
راوی فیلم نقشی اساسی در ارتقای تجربه ی تماشاگران از فیلم ایفا می کند، او با نحوه ی روایت، توضیح، و تفسیر خود می تواند تأثیر زیادی بر تجربه ی تماشاگران داشته باشد و به داستان عمق و توجه بیشتری بدهد.
صدایی که در فیلم های مستند یا داستانی روی فیلم شنیده می شود و چیزی را روایت می کند. در فیلم های مستند، راوی معمولا فرد بی طرف و مطلعی است که اطلاعات تکمیلی را به تصویر می افزاید. در فیلم های داستانی او خودش معمولا درگیر قصه و ماجرای فیلم است.
تصویری از راوی
تصویر راوی
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
راوی
کسی که خبر، حدیث یا حکایتی از دیگری روایت می کند، نقل کنندۀ سخن و خبر از کسی، روایت کننده، بازگویندۀ شعر و سخن از کسی، کسی که قصیدۀ شاعری را با لحن خوش در محفلی می خواند
تصویری از راوی
تصویر راوی
فرهنگ فارسی عمید
راوی
فخرالدین محمد بن محمد بن عمر، از مفسران نامی و صاحب تفسیر معروف ’اسرارالتنزیل’ است، مرگ وی بسال 906هجری قمری روی داده است، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا
راوی
نام یکی از رودخانه های پنجگانه ’پنجاب’ که در سرزمین پنجاب بهم می پیوندند و رود سند را تشکیل میدهند و وجه تسمیۀ پنجاب نیز از همینجاست، این رودخانه از دامنۀ کوههای هیمالیا در ارتفاع 3880 گز سرچشمه میگیرد و بسوی شمال باختری سرازیر میگردد و پس از پیمودن 770هزار گز راه برود چیناب که از شعب شط سند است میریزد، (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
راوی
نگهبان اسبان، (منتهی الارب) (اقرب الموارد)، آب دهنده حیوانات، (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی متعلق بکتاب خانه مؤلف)، آب آورنده، ج، روات، راوون: روی علی اهله یا روی لهم، یعنی برای آنان آب آورد، (از اقرب الموارد)، نقل کننده سخن، ج، روات، راوون، (از اقرب الموارد)، بازگویندۀ سخن از کسی، ج، روات، (منتهی الارب)، روایت کننده، (آنندراج) (غیاث اللغات) (از منتخب اللغات) (دهار) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء)، ناقل، محدث، ناقل سخن، خبرگزار، (یادداشت مؤلف)، در عرف محدثان کسی را گویند که با اسنادحدیث روایت کند، (کشاف اصطلاحات الفنون)، در اصطلاح درایه کسی را گویند که روایت حدیث کند خواه مرسلا و خواه مسنداً از عادل و غیره:
گر ترا این حدیث روشن نیست
عهده بر روای است بر من نیست،
نظامی،
شنیدستم از روایان کلام
که در عهد عیسی علیه السلام،
(بوستان)،
ز راوی چنین یاد دارم خبر
که پیشش فرستاد تنگی شکر،
(بوستان)،
- راوی بازارخوان، کنایه از مداحان فضائل و مناقب حضرت علی و آل علی است که در بازارها و کوچه ها و خیابانها بخواندن اشعاری از این قبیل می پردازند و آنان را درویش نیز خوانند:
ملحدان سنی شوند اندر طبس گر مدح تو
راوی بازارخوان خواند ببازار طبس،
سوزنی،
- امثال:
راوی سنی است، (امثال و حکم دهخدا ج 2)،
، بازگویندۀ شعر از کسی، ج، روات، (از منتهی الارب)، کسی که قصیدۀ شاعر را به الحان و خوش آوازی پیش ملوک خواند، (آنندراج) (از منتخب اللغات) (غیاث اللغات)، آنکه شعر شاعری را خواند در مجالس شاهان و بزرگان، و شاعران بزرگ را همیشه راوی بوده است، (یادداشت مؤلف) :
ز وصفت رسیده است شاعر بشعری
ز نعتت گرفته است راوی روایی،
زینبی،
بلبل شیرین زبان بر جوزبن راوی شود
زندباف زندخوان بر بیدبن شاعر شود،
منوچهری،
چو در سبز کله خوش آواز راوی
سراینده بلبل ز شاخ صنوبر،
ناصرخسرو،
اگر راست گویند گویند ما
همه راوی و ناسخ ناصریم،
ناصرخسرو،
ای دفتر شعر پدرت آنکه بهر بیت
راوی ز فروخواندن او چون دف تر ماند،
سوزنی،
راویان شعر من در مدح او
سخره بر اعشی و اخطل کرده اند،
خاقانی،
راویان را بر زبان تهنیت
مدحت شاه اخستان یاد آورید،
خاقانی،
راویانند گهرپاش مگر با لب خویش
کف شاهنشه خورشیدفر آمیخته اند،
خاقانی،
راویان کآیت انشاء من انشاد کنند
بارک اﷲ همه بر صاحب انشا شنوند،
خاقانی،
درآمد راوی و برخواند چون در
ثنایی کان بساط از گنج شد پر،
نظامی،
راوی روشندل از عبارت سعدی
ریخته در بزم شاه لؤلؤ منضود،
سعدی،
، سیراب شونده، (آنندراج) (غیاث اللغات) (از منتخب اللغات)، پیچنده و تابنده: روی الحبل، ریسمان را پیچید و تابید، (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
راوی
نگهبان اسبان، آب آورنده، نقل کننده سخن، بازگوینده سخن از کسی، روایت کننده
فرهنگ لغت هوشیار
راوی
روایت کننده، جمع روات
تصویری از راوی
تصویر راوی
فرهنگ فارسی معین
راوی
باز گوینده ، گوینده
تصویری از راوی
تصویر راوی
فرهنگ واژه فارسی سره
راوی
داستانسرا، روایتگر، گوینده، محدث، ناقل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
راوی
الرّاوي
تصویری از راوی
تصویر راوی
دیکشنری فارسی به عربی
راوی
Narrator
تصویری از راوی
تصویر راوی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
راوی
narrateur
تصویری از راوی
تصویر راوی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
راوی
narrador
تصویری از راوی
تصویر راوی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
راوی
বর্ণনাকারী
تصویری از راوی
تصویر راوی
دیکشنری فارسی به بنگالی
راوی
рассказчик
تصویری از راوی
تصویر راوی
دیکشنری فارسی به روسی
راوی
Erzähler
تصویری از راوی
تصویر راوی
دیکشنری فارسی به آلمانی
راوی
оповідач
تصویری از راوی
تصویر راوی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
راوی
narrator
تصویری از راوی
تصویر راوی
دیکشنری فارسی به لهستانی
راوی
راوی
دیکشنری اردو به فارسی
راوی
راوی
تصویری از راوی
تصویر راوی
دیکشنری فارسی به اردو
راوی
ผู้เล่าเรื่อง
تصویری از راوی
تصویر راوی
دیکشنری فارسی به تایلندی
راوی
narratore
تصویری از راوی
تصویر راوی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
راوی
msimulizi
تصویری از راوی
تصویر راوی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
راوی
anlatıcı
تصویری از راوی
تصویر راوی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
راوی
내레이터
تصویری از راوی
تصویر راوی
دیکشنری فارسی به کره ای
راوی
語り手
تصویری از راوی
تصویر راوی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
راوی
מספר
تصویری از راوی
تصویر راوی
دیکشنری فارسی به عبری
راوی
叙述者
تصویری از راوی
تصویر راوی
دیکشنری فارسی به چینی
راوی
कथाकार
تصویری از راوی
تصویر راوی
دیکشنری فارسی به هندی
راوی
verteller
تصویری از راوی
تصویر راوی
دیکشنری فارسی به هلندی
راوی
narrador
تصویری از راوی
تصویر راوی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
راوی
narator
تصویری از راوی
تصویر راوی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راویس
تصویر راویس
(دخترانه)
صاحب جاه و جلال
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از راویز
تصویر راویز
(دخترانه)
خارشتر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از راویز
تصویر راویز
شتر خار خارشتر
فرهنگ لغت هوشیار