جدول جو
جدول جو

معنی راوه - جستجوی لغت در جدول جو

راوه
(وُهْ)
ناله و زاری. (از شعوری ج 2 ورق 14) :
کند راوه بهر شام و سحرگاه
نمیگیرد بسویش گوش آن ماه.
میرنظمی (از شعوری).
آیا مصحف لابه نیست ؟ بهر حال جای دیگر دیده نشد
لغت نامه دهخدا
راوه
(وَ)
دهی است از دهستان پشت گدار بخش حومه شهرستان محلات، واقع در 42هزارگزی شمال محلات و 11هزارگزی باختری راه شوسۀ قم باصفهان. این ده در جلگه قرار گرفته و هوای آن معتدل و سکنۀ آن 500 تن است. آب راوه از چشمه سار تأمین میشود و محصول عمده آن: غلات، پنبه و لبنیات است. پیشۀ مردم کشاورزی و دامپروری و شترداری است و کارهای دستی زنان پلاس بافیست. چند مزرعۀ کوچک جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1). و رجوع به تاریخ قم ص 137 و 116 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راوک
تصویر راوک
(دخترانه)
راوق صاف، لطیف و پالوده هر چیز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از راوش
تصویر راوش
(دخترانه)
مصحف زاوش، نام ستاره مشتری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از راوی
تصویر راوی
راوی (Narrator) فیلم به شخص یا صدایی اشاره دارد که در فیلم ها و مستند ها برای تعریف داستان و رویدادهای اتفاقی که در صحنه ها اتفاق می افتد، استفاده می شود. او یک نقش حیاتی دارد که اطلاعات مهم، توضیحات، و در برخی موارد، نظرات و تحلیل های خود را به تصویر برده و به تماشاگران منتقل می کند.
نقش ویژه هایی که راوی فیلم می تواند ایفا کند:
1. توضیحات دیداری : راوی می تواند به تماشاگران توضیح دهد که اتفاقاتی چگونه رخ داده است، مثلاً مکان یا زمان صحنه ای خاص.
2. توضیحات داخلی شخصیت : او می تواند از دیدگاه شخصیت ها برخی اطلاعات ارائه دهد، مثلاً احساسات، افکار، و تصمیمات آنها را بیان کند.
3. پیش بینی رخدادها : راوی ممکن است به تماشاگران نشان دهد که چه چیزی در آینده قرار است بیافتد یا برای اینکه جلویی مانده ایم.
4. تحلیل و نظرات : او ممکن است به تحلیل ها، تفسیرها، یا حتی نظرات شخصی خود بپردازد که برای درک عمیق تر داستان یا تأثیرگذاری بهتر در تماشاگران مفید است.
5. جلوه های ویژه : در برخی موارد، راوی می تواند جلوه های ویژه ای از جمله خاطرات، سکانس های خاص، یا حتی تصاویر نشان دهد که ممکن است از طریق دیگر شخصیت ها نمایش داده نشوند.
نمونه های معروف از راوی فیلم:
- مستندات : در مستند ها، راوی معمولاً نقش گوینده و توضیح دهنده داستان را بازی می کند، و تمام اطلاعات و تحلیل ها را برای تماشاگران ارائه می دهد.
- فیلم های داستانی : در فیلم هایی که دارای روایت داخلی هستند، راوی ممکن است اطلاعات اضافی ارائه دهد که توسط شخصیت ها نمایش داده نمی شود، یا احساسات و تفسیرهای خود را از رویدادها بیان کند.
- مستندات طبیعت : در فیلم های مستند طبیعت، راوی می تواند جزئیاتی را در مورد حیات وحش، مناظر طبیعی، و رفتارهای حیوانات بیان کند که توسط دوربین ثبت شده اند.
نتیجه گیری:
راوی فیلم نقشی اساسی در ارتقای تجربه ی تماشاگران از فیلم ایفا می کند، او با نحوه ی روایت، توضیح، و تفسیر خود می تواند تأثیر زیادی بر تجربه ی تماشاگران داشته باشد و به داستان عمق و توجه بیشتری بدهد.
صدایی که در فیلم های مستند یا داستانی روی فیلم شنیده می شود و چیزی را روایت می کند. در فیلم های مستند، راوی معمولا فرد بی طرف و مطلعی است که اطلاعات تکمیلی را به تصویر می افزاید. در فیلم های داستانی او خودش معمولا درگیر قصه و ماجرای فیلم است.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
(جُ وَ)
ناحیه ای به اندلس از اعمال فحص البلوط. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(حَ وَ)
گرمی و تیزی طعم ترب و پلپل و مانند آن. (منتهی الارب). رجوع به حروه شود
لغت نامه دهخدا
(ذُ وَ)
آنچه از چیزی برافتد، ریزۀ کاه و جز آن که از گندم جدا شودآنگاه که گندم را بر باد کنند، ذراوۀنبت، ریزۀ گیاه خشک که باد برداشته و برده باشد
لغت نامه دهخدا
تصویری از راوت
تصویر راوت
بهادر و مهتر
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته راوک روان ناب دلت همره نزهتی باد دائم - کفت همدم باده ای باد راوک، پالانه، می ظرفی که در آن شراب و شیر را صاف کنند پالونه، کاسه شرابخوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راوغ
تصویر راوغ
فریبنده و حیله گر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راود
تصویر راود
زمین پست و بلند و پر آب و علف، سبزه زار چراگاه مرتع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رایه
تصویر رایه
درفش نشان سپاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رامه
تصویر رامه
فرانسوی کنف سیام فریز سیامی پنجه مرغ از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رائوه
تصویر رائوه
گولی نادانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راون
تصویر راون
فرانسوی آبکند فرکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رافه
تصویر رافه
تن آسان مرد، آسان و فراخ زندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربوه
تصویر ربوه
ربوه پشته بلندی، گروه ده هزار تنی پشته بلندی توده بلند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رجاوه
تصویر رجاوه
امید داشتن امید بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راوک
تصویر راوک
شراب صاف و لطیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راحه
تصویر راحه
پنجه هبک، شادمانی آسایش، آساینده، رستی (تعطیل)، دلخواه
فرهنگ لغت هوشیار
نگهبان اسبان، آب آورنده، نقل کننده سخن، بازگوینده سخن از کسی، روایت کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راویه
تصویر راویه
نقل کننده سخن و خبر از کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رابه
تصویر رابه
مادراندر زن پدر. مونث راب: زن پدر زن بابا مامندر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راجه
تصویر راجه
حاکم هند پادشاه هندوستان. رای سنسکریت فرمانروا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راده
تصویر راده
فایده، نفع، سود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رازه
تصویر رازه
مطلب پوشیده امر پنهان سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باوه
تصویر باوه
نو رسیده، نوباوه، تازه
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی از خزندگان سوسمار بی پا جانوری از تیره سوسماران از رده خزندگان. این سوسمار چون فاقد اندام حرکتی (دست و پا) است و استوانه یی شکل است ظاهرا بشکل مار میماند و با آن اشتباه میشود در صورتیکه با داشتن پلک چشم از ماران مشخص میشود. جانور بی آزاری است که در اروپا و آسیای غربی و شمال آفریقا فراوان است. رنگ بدنش برنزی است و مانند همه سوسماران در موقع اظطراب (خصوصا موقع گرفتن) دمش را رها میکند. در سوراخها و زیر سنگهازیست میکند و فقط روزها موقع طلوع آفتاب از نه اش خارج میشود سوسمار بی دست و پا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حراوه
تصویر حراوه
گرمی و تیزی طعم چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذراوه
تصویر ذراوه
پراکیده باد برده
فرهنگ لغت هوشیار
گام، جای بلند، دم از زمان، چشمبرد تا جایی که چشم می تواند ببیند، پایه در دربار شاه، گره سخت یا گره سست از واژگان دو پهلو، فراخی، فراخوانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راوی
تصویر راوی
باز گوینده ، گوینده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رانه
تصویر رانه
محرک
فرهنگ واژه فارسی سره
جنگل، بیشه، خراب است، مزرعه
فرهنگ گویش مازندرانی