جدول جو
جدول جو

معنی راونسری - جستجوی لغت در جدول جو

راونسری
(وَ سَ)
منسوب است به راونسر که قریه ای است از قراء ارغیان در نیشابور. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راوندی
تصویر راوندی
از مردم راوند، در موسیقی گوشه ای در دستگاه همایون و راست پنجگاه
فرهنگ فارسی عمید
(وَ)
عمر بن عبدالله بن احمد بن محمد بن عبدالله خطیب ارغیانی، مکنی به ابوالعباس راونیری برادر امام ابونصر ارغیانی که بزرگتر از وی بود. عمر فقیه و دانشمند و پاکدامن و خوش سیرت و نیکوکار بود. او به نیشابور رفت و از امام ابوالمعالی جوینی فقه آموخت و دیری در آنجا اقامت گزید وسپس بوطن برگشت و از استاد ابوالقاسم قشیری و ابوالحسن علی بن احمد واحدی و ابوحامد احمد بن حسن ازهری و ابونصر احمد بن محمد بن محمد بن مسیب ارغیانی و ابوالقاسم مطهر بن محمد بحیری و ابوبکر محمد بن قاسم صفار حدیث شنید. ابوسعد و ابوالقاسم دمشقی از وی روایت دارند. وی بسال 534 هجری قمری در نیشابور درگذشت. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
پارچه ای که زنان بر سر می افکنند و معمولا در زیر چانه گره می زنند. چارقد. در گناباد خراسان بمعنی چادرچه و چادرنماز مستعمل است
لغت نامه دهخدا
(وَ)
عبدالسلام بن راونی حاکم شهر راون مردی فقیه و دانشمند بود. او از ابوسعد بن طهیری روایت کرد، وابوسعد سمعانی ازو روایت دارد. (از لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
منسوب است به راون که شهری است از طخارستان در بلخ. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(رَ سَ)
از بخشهای شهرستان سنندج است. مشخصات جغرافیایی آن بدین شرح است:از طرف شمال و مشرق به بخش کامیاران شهرستان سنندج، از طرف جنوب به بخش سنجابی، از جنوب شرقی به دهستان خالصۀ بخش مرکزی کرمانشاه و از مغرب به دهستان ولدبیگی از بخش ثلاث و از شمال غربی به دهستان جوانرود از بخش پاوه محدود است. بطور کلی آب و هوایی سرد داردمنتها قسمتهای کوهستانی سردتر و کنار رود خانه قره سو سرد معتدل است. سرچشمۀ اصلی رود خانه قره سو در این بخش است و در قصبۀ روانسر و دماغۀ جنوب شرقی کوه شاهو چندین چشمه جاری است و بتدریج از کف رودخانه زه آب بدان افزوده می شود و بطرف کرمانشاه جاری میگردد ولی منبع اصلی رودخانه دره های جنوب شرقی کوه شاهو مراتع خراجیان و زرینه است که در بهار و زمستان آب فراوانی از آن جاری است منتها در تابستان این رودخانه خشک می شود، و آبادی روانسر در کنار این رودخانه واقع شده است. در سال 1318 هجری شمسی برای اینکه از آب این رودخانه استفادۀ بیشتری بشود سدی به طول 20 متر در یک هزارگزی پایین آبادی احداث شد و دو جوی بزرگ از آن منشعب گردید و مورد استفادۀ ده آبادی قرار گرفت. از ارتفاعات مهم این ناحیه، کوه مرتفع شاهو است که درمشرق بخش پاوه در جهت شمال باختری به جنوب خاوری کشیده شده است و تا حدود درۀ میان دربند و طاق بستان و بیستون ادامه دارد و در روانسر بوسیلۀ رود خانه خراجیان شکافته میشود و با زمین یکسان میگردد. قصبۀ روانسر در انتهای دماغۀ این کوه واقع شده است. این سلسله کوه را از روانسر بطرف شمال غربی کوه شاهو و در جنوب شرقی کوه چالابه و کوه زیارت ویس می نامند. ارتفاع قلۀ شاهو در شمال بدرآباد و زیرجوبی 2328 متر، و قلۀ چالابه در شمال باباحیران 2231 متر است. در حدود شمال شرقی گردنۀ پلنگان شعبه ای از کوه شاهو منشعب میشود و بوسیلۀ قوسی به کوه چالابه متصل می گردد و قلل مهم آن بنام زرینه و شاخ شکن خوانده میشود و خطالرأس این رشته حد طبیعی بخش روانسر و بخش کامیاران است. گردنۀ لون بین کوه زرینه و شاهو واقع است و راه مالرو روانسر به شاهین از آن میگذرد. ارتفاع قلۀ زرینه کوه 2518 متر و قلۀ شاخ شکن 2231 است. راه شوسۀکرمانشاه به نوسود که از وسط این بخش میگذرد قبل ازوقایع شهریور 1320 احداث شده است و کاملاً مورد استفادۀ اتومبیلهاست. این بخش از 50 آبادی تشکیل یافته و سکنۀ آن در حدود 10 هزار تن و مرکز بخش، قصبۀ روانسر است، و خراجیان، دوست آباد، صادق آباد، خرم آباد، زرین چقا، گل سفید، مشکین آباد و گمشتر از دیه های مهم این بخش می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
یحیی بن محمد بن اسحاق راوندی. پدر ابن راوندی معروف. وی بر طبق برخی از نوشته ها یهودی بوده و در تورات تحریفاتی وارد آورده است. لیکن با توجه باینکه نام پدر وی محمد بن اسحاق است گمان میرود این نسبت از جانب مخالفان پسرش باو داده شده باشد. (از خاندان نوبختی ص 89)
حیان بن بشر بن المخارق الضبی الاسدی راوندی. او در اصفهان قاضی بود و از ابویوسف قاضی و دیگران روایت کردو بسال 238 هجری قمری درگذشت. (از لباب الانساب ج 2)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
نام قطعه ای از قطعات دستگاه همایون در اصطلاح موسیقی. رجوع به مجمعالادوار هدایت نوبت سوم ص 100 و 201 شود
لغت نامه دهخدا
(وَ)
منسوب است به راوند که از قرای کاشان است. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
قریه ای است از قراء ارغیان کبیره در نیشابور. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(نِ سَ)
نگونساری. نگونسر بودن. در تمام معانی رجوع به نگونساری شود:
بیچاره پیاده را که فرزین گردد
فرزین شدنش نگونسری ارزد نی.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(وِ)
نام قصبه ای به ایالت نورتاپمتون و در بیست هزارگزی شمال غربی آن به انگلیس. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(وَ سَ)
قریه ای است از قراء ارغیان در نیشابور. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از راوندی
تصویر راوندی
یکی از گوشه های همایون (راست پنجگاه)
فرهنگ لغت هوشیار
پارچه ای که زنان بر سر می افکنند و معمولا در زیر چانه گره میزنند، چار قد
فرهنگ لغت هوشیار
((سَ))
پارچه ای معمولاً سه گوش یا چهارگوش (به صورت سه تا شده) که زنان سر و گردن خود را با آن می پوشانند
فرهنگ فارسی معین
چارق، چارقد، حجاب، مقصوره، مقنعه
فرهنگ واژه مترادف متضاد