جدول جو
جدول جو

معنی رانگا - جستجوی لغت در جدول جو

رانگا
رامگا، رانکا، در تداول مطبعه سینی مانندی است آهنین که صفحات چیده شده را برای زیر ماشین بردن در آن مینهند، (از یادداشت مؤلف)، رجوع به رامگا و رانکا شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رانا
تصویر رانا
(دخترانه)
مصحف رایای انار
فرهنگ نامهای ایرانی
صفحۀ فلزی لبه دار مستطیل شکل که در چاپخانه حروف چیده شدۀ کتاب یا روزنامه را در آن صفحه بندی می کنند، رانگا
فرهنگ فارسی عمید
رایکا، ریکا، مطلق معشوق که اهل طبرستان ریگا گویند، (رشیدی) :
رایگا روی نموده ست و غلطافتادی
باش تادر طلب پویه جهان پیمایی،
مولوی (از رشیدی)،
شاید مبدل یا مصحف رایکا باشد، رجوع به رایکا شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
رانکی. پاردم. (آنندراج) :
وسمه بر ابرو چو کشیدی شلف (زن بدکاره)
رانگی اشتر خورده علف.
؟ (ازآنندراج).
و رجوع به رانکی شود
لغت نامه دهخدا
رامگا، رانگا، اصطلاح مطبعه است و آن بر سینی مانندی اطلاق شود که صفحات چیده شدۀ حروف را برای نقل از مکانی بمکان دیگر بر روی آن قرار دهند و ظاهراً کلمه روسی است
لغت نامه دهخدا
در چاپخانه ها ظرف سینی مانندی صاف، با دیوارۀ کوتاه است که حروف چیده شده را در آن نهند و بماشین یا بجای دیگر نقل کنند و شاید با کلمه رامکا
که چارچوب و قاب عکس را گویند بی ارتباط نباشد
لغت نامه دهخدا
انار که بعربی رمان خوانند، (برهان) (آنندراج)، انار، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
بمعنی راجه عموماً و لقب راجه های اودیپور که ملکی است بین مالوه و اجمیر و گجرات و رانا خصوصاً، (از آنندراج) (از غیاث اللغات)، راجۀ هند، (ناظم الاطباء)، حاکم، (ناظم الاطباء)، لقب راجۀ چیت پور، (آنندراج) (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
اسکندر. از نویسندگان نامی یونان بود که بسال 1810م. بدنیا آمد و در سال 1892م. درگذشت. او یکی از نویسندگانی است که قصد داشتند زبان یونانی جدید را زبانی ادبی بکنند که تا حدی شبیه بیونانی قدیم باشد
لغت نامه دهخدا
(دَ /دَ وَ)
دورانگه. رجوع به دورانگه شود
لغت نامه دهخدا
روسی رویه بر سینی ویژه ای که رویه چیده شده در چاپخانه را بر آن نهند سینیی که صفحه چیده شده را در آن نهند و حمل و نقل کنند
فرهنگ لغت هوشیار