جدول جو
جدول جو

معنی رانا - جستجوی لغت در جدول جو

رانا
(دخترانه)
مصحف رایای انار
تصویری از رانا
تصویر رانا
فرهنگ نامهای ایرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

درختی است از تیره گل سرخیان جزو دسته بادامها که دارای میوه سفت میباشد. ساقه های آن بسیار مستحکم است و در قدیم از آنها برای ساختن عصا و چوب چپق استفاده میکردند چوب چپق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانا
تصویر دانا
(پسرانه)
عاقل، خردمند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جانا
تصویر جانا
(دخترانه)
ای جان، ای عزیز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رایا
تصویر رایا
(پسرانه)
آنکه خداوند به او توجه دارد، نام مردی از بنی اسرائیل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از راما
تصویر راما
(پسرانه)
یکی از تجلیات وشنو در اساطیر هندی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از راشا
تصویر راشا
(پسرانه)
راه عبور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از راتا
تصویر راتا
(دخترانه)
نام فرشته ای است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سانا
تصویر سانا
(پسرانه)
سهل، آسان، راحت، گویش محلی صنعا پایتخت یمن که قهوه آن معروف است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زانا
تصویر زانا
(پسرانه)
دانشمند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رعنا
تصویر رعنا
(دخترانه)
زیبا، دلفریب، بلند و کشیده، گلی که از درون سرخ و از بیرون زرد باشد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رخنا
تصویر رخنا
(دخترانه)
زیبارو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مانا
تصویر مانا
(دخترانه و پسرانه)
مانند، ماندنی، پایدار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نانا
تصویر نانا
(دخترانه)
پدر و مادر، نعناع
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رانه
تصویر رانه
محرک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رانش
تصویر رانش
دفع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دانا
تصویر دانا
فهیم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارنا
تصویر ارنا
نام درختی در جنگلهای ایران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هانا
تصویر هانا
(دخترانه)
پناه، امید، نفس، فریاد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از راسا
تصویر راسا
مستقیما، مستقلاً، جدا، شخصاً، علیحده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رانی
تصویر رانی
سوق دادن، روانه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رانع
تصویر رانع
بازی کننده، تکان دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رانش
تصویر رانش
راندن دور کردن، شکم روش اسهال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رانج
تصویر رانج
نارگیل، گوز هندی چار مغز از گیاهان نارگیل نارجیل
فرهنگ لغت هوشیار
دریاب ما را ما را گوش دار مراعات ما کن، مارا گوشدار، یا راعنا گو (ی)، گوینده راعنا. مرا سر بسته توان داشت بر پای به پیش راعنا گویان رعنا. (خاقانی) توضیح صحابه خطاب به پیغامبر ص می گفتند: راعنا و یهود آنرا بلهجه خود راعینا می گفتند (یعنی شبان ما) و در آن سخریه ای بود این آیه نازل شد: یا ایها الذین آمنوا لاتقولوا راعنا و قولوا انظرنا. (سوره 2 (بقره) آیه 98) (ای کسانی که ایمان آوردید مگویید: راعنا و بگویید: انظرنا)
فرهنگ لغت هوشیار
ای خدا ما، کردی تو آنچه شرط خداوندی تو بود مادر خور تو هیچ نکردیم ربناخ. (سعدی) یا دست به ربنا در آوردن و. دست بدعا برآوردن: غم تو دست برآورد و خون چشمم ریخت مکن که دست برآرم به ربنا ای دوست. (سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار
زن خود بین و خود آرا و گول و سست، زن گول، زن خود آرا، زیبا خوشنما نازی سمک مونث ارعن. زن احمق و خودآرا زن گول و سست، خودپسند متکبر، خوب صورت زیبا خوشگل، مونث ارعن. زن احمق و خودآرا زن گول و سست، خوب صورت زیبا خوشگل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جانا
تصویر جانا
عزیزا، محبوبا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانا
تصویر دانا
داننده، عالم، شاعر، کاتب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربنا
تصویر ربنا
ای پروردگار ما، ای خدای ما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جانا
تصویر جانا
خطاب به کسی که مانند جان عزیز باشد، ای جان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مانا
تصویر مانا
مثل، مانند، نظیر، همانا، گویی، پنداری، شاید، برای مثال آن کس که مرا بکشت باز آمد پیش / مانا که دلش بسوخت بر کشتۀ خویش (سعدی - ۱۳۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رسانا
تصویر رسانا
ویژگی جسم هادی حرارت و برق، انتقال دهنده، هادی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رعنا
تصویر رعنا
زیبا و خوشگل، کنایه از خوش قد وقامت، بلند مثلاً سرو رعنا، زن گول و نادان، زن خودبین و خودآرا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کانا
تصویر کانا
نادان ابله احمق: (خویشتن کانا ساخته بود چیز هایی کرد که مردمان از آن بخندید (ند)،) (تاریخ سیستان)
فرهنگ لغت هوشیار