جدول جو
جدول جو

معنی رامبراند - جستجوی لغت در جدول جو

رامبراند
رامبرانت، رامبران، نام نقاش نامی هلندی بسال 1606م، در لاید بدنیا آمده است، رامبراند 350 تابلو بدیع و عالی از خود بجای گذاشته که از لحاظ سایه روشن، بسیار جالب توجه میباشد، در میان تابلوهای او تابلو ’تبی و خانواده اش’ و ’خانوادۀ نجار’ از همه معروفتر است، او از نقاشان معروف سبک کلاسیک بود و هم امروز پیروان سبک ’امپرسیونیسیم’ بمقدار بسیاری در کار خود از وی و دیگر استادان سبک کلاسیک الهام میگیرند، او در سال 1669م، وفات یافت
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

داروی مرکبی است از ساخته های یکی از پزشکان ایران. (از ضریر انطاکی ص 170). داروی هندی است و گفته شده است آن اسم پزشک هندی است که آن معجون را ساخته است. این دارو اثرش بر اعضای تناسلی است. (از بحر الجواهر). احتمال دارد تصحیف زامهران باشد. رجوع به زامهران در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
منسوب است به رامران که از قراء نسای خراسان است، (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
ابوجعفر محمد بن جعفر بن ابراهیم بن عیسی رامرانی، فقیه اخباری بود و اخبار بسیار بدو منسوب است، برای بدست آوردن احادیث و اخباربعراق و شام و مصر و حجاز سفر گزید و از حسن بن سفیان و ابوجعفر طبری و دیگران روایت کرد و حاکم ابوعبداﷲ از وی روایت دارد، او بسال 360 هجری قمری در قریۀ رامران درگذشته است، (از لباب فی تهذیب الانساب ج 1)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
نقاش معروف هلندی است که به سال 1606 میلادی در شهر لیدن به دنیا آمد و به سال 1669 میلادی درگذشت. نمایندۀ بارز مکتب و سبک نقاشی هلندی و استاد سایه و روشن در نقاشی است. (از فرهنگ انگلیسی وبستر). رمبرانت پسر آسیابانی از مردم لیدن بود. مادرش او را به خواندن کتاب مقدس (توراه و انجیل) ترغیب می کرد و به این سبب خیال هنرآفرین او هرگاه از مشاهده و تصور زندگی واقعی هلند فراغتی می یافت بسوی شهر بیت المقدس پرواز می کرد و داستانهای مذهبی را مجسم می ساخت. هنگامی که به دانشگاه وارد شد ذوقی به آموختن مواد علمی نشان نداد، سرانجام با شاگردی نزد یکی از نقاشان محلی رفت، پس از مدتی از معلم چشم پوشید و نزد خود به کارپرداخت. بیست ودوساله بود که به آمستردام رفت و در آنجا بعنوان نقاش چهره نگار به کار پرداخت و محبوبیتی بدست آورد. در آمستردام ازدواج کرد اما در سال 1642 میلادی زنش درگذشت و بی اعتنایی محیط نسبت به تجدد و تنوعی که او در کار خود به وجود آورده بود موجب شد که رمبرانت کم کم از شیوۀ مورد پسند جامعۀ هلندی روگردان شود. روح نقاشی رمبرانت روشنی است. نقاش می کوشد که به وسیلۀ تضادی که میان سایه روشن پردۀ خود به وجود می آورد فاجعۀ زندگی بشری و عشق آسمانی و اسرار روح و حقیقت چهرۀ تصویرشده را نشان دهد. نقاش با محیط خود روابط خوبی نداشت و مردم قدر هنرش را آن چنانکه خود هنرمند متوقع بود نمی شناختند. در سال 1657 با آنکه هنوز سفارشهائی برای کشیدن پرده های بزرگ به او می دادند وضع معاش هنرمند مختل شد، خانه خود را با مجموعۀ طرحهائی که در عمر خود گرد آورده بود فروخت و در یکی از محله های تاریک بیرون شهر آمستردام مسکن گزید. معهذا آثاری که در این دوران به وجود آورده است به هیچ وجه حاکی از ضعف روحی و فقر و بیچارگی نقاش نیست. حتی برغم این عسرت معیشت در پرده های نقاشی او جلوۀ رنگهای شفاف و طلائی و دقت در تحلیل قیافه و نمایش روح اشخاص بسیار بیشتر شده است. در چهره هایی که رمبرانت نقش کرده آنچه بیشتر جالب توجه است برق نگاه اشخاص است. وی در شصت وسه سالگی به سال 1669 میلادی درگذشت. (نقل به اختصار از مجلۀ سخن دورۀ هفتم شمارۀ 9)
لغت نامه دهخدا
نام قریه ای است به یک فرسنگی نسا در خراسان، (از معجم البلدان ج 4)
لغت نامه دهخدا