جدول جو
جدول جو

معنی رافر - جستجوی لغت در جدول جو

رافر
جهنده رگ جهنده
تصویری از رافر
تصویر رافر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرافر
تصویر فرافر
صدای فرفر چیزی، بانگ نای ونفیر
فرهنگ فارسی عمید
گول مرد، جونده لگام اسپ آواز نای و نفیر: ز فرافر سهمگین نفیر سراسیمه شد خیره کش چرخ پیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرافر
تصویر فرافر
((فَ فَ))
آواز نای و نفیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رافع
تصویر رافع
(دخترانه)
بالا برنده، اوج دهنده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کافر
تصویر کافر
بی خدا، خدا نشناس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ظافر
تصویر ظافر
(پسرانه)
ظفریابنده، پیروزی یابنده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از راقر
تصویر راقر
رگ جهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رافه
تصویر رافه
تن آسان مرد، آسان و فراخ زندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رافق
تصویر رافق
کار سودمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رافف
تصویر رافف
درخشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رافغ
تصویر رافغ
زندگی فراخ و خوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رافع
تصویر رافع
بردارنده، بلند کننده، فرازنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رافض
تصویر رافض
تارک و مانده، ترک کننده چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رافد
تصویر رافد
یاری کننده، عطا کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رافث
تصویر رافث
فحش دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رافت
تصویر رافت
سخت و بسیار مهربان، مهربانی شدید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زافر
تصویر زافر
یاری دهنده: در برداشتن بار، مهتر بزرگ مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سافر
تصویر سافر
مسافر، به سفر رونده، سفر کننده، کاروانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حافر
تصویر حافر
گود کننده، حفر کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تافر
تصویر تافر
چرکین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شافر
تصویر شافر
ولگسار، کناره چوز، کناره زهدان
فرهنگ لغت هوشیار
دانه چین: مرغ، دزد، شباویز نگونسار مرغی است که دو پای خود را به شاخه بندد و خود را سرازیر کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بافر
تصویر بافر
دارای فر و شکوه، باشکوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظافر
تصویر ظافر
پیروزی یابنده، پیروز، ظفریابنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رافه
تصویر رافه
گیاهی بیابانی شبیه موسیر که پخته و بریان کردۀ آن خورده می شود
انجدان، گیاهی با ساقه های ستبر و میان تهی، برگ های سوراخ دار، گل های چتری، میوۀ سیاه و بدبو و ریشۀ راست و ستبر که از آن صمغی تلخ می گیرند، انگیان، انگژد، انگدان، انگوژه، انگژه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نافر
تصویر نافر
نفرت دارنده، رمنده، غالب، چیره شونده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رافض
تصویر رافض
ترک کننده، واگذارنده، دور کننده، دوراندازنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رافع
تصویر رافع
بردارنده، بلند کننده، بالا برنده
تقدیم کنندۀ شکایت یا عریضه برای دادخواهی، شاکی
از نام های خداوند
جاسوس، خبرچین، کسی که اخبار و اسرار کسی یا اداره ای یا مملکتی را به دست بیاورد و به دیگری اطلاع بدهد، جستجوکنندۀ خبر، زبان گیر، منهی، آیشنه، ایشه، هرکاره، راید، متجسّس، خبرکش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حافر
تصویر حافر
گود کننده، کنندۀ زمین، جمع حوافر، سم، سنب، سم ستور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کافر
تصویر کافر
آنکه پیرو دین توحیدی نیست، بی دین، بی ایمان، کنایه از ظالم، بی رحم، ناسپاس، کفران کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وافر
تصویر وافر
بسیار، زیاد، فراوان، به طور فراوان، اورت، معتدٌ به، بی اندازه، غزیر، مفرط، موفّر، جزیل، متوافر، درغیش، موفور، عدیده، خیلی، به غایت، کثیر
در علوم ادبی در علم عروض بحری که از تکرار سه یا چهار بار مفاعلتن حاصل می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظافر
تصویر ظافر
پیروز پیروزمند ظفر یابنده فیروز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غافر
تصویر غافر
آمرزنده گناه، آمرزنده و پوشنده گناه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کافر
تصویر کافر
ضد مومن، بی دین، بی کتاب، ناگرویده، ناسپاس
فرهنگ لغت هوشیار