جدول جو
جدول جو

معنی رافال - جستجوی لغت در جدول جو

رافال
فرانسوی گرمباد
تصویری از رافال
تصویر رافال
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ)
خرامیدن. دامن کشان رفتن. (منتهی الأرب).
لغت نامه دهخدا
شهری در یهودا که داود پاره ای از غنایم خود را به آنجا گسیل فرمود، ولی محل آن معلوم نیست، (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
سانتی یا سانزیو نقاش بزرگ و نامی ایتالیایی که بسال 1483 میلادی در شهرک اوربین واقع در 280 هزار متری شمال رم به دنیا آمد، وی از کودکی به نقاشی علاقۀ وافری داشت و نخست در خدمت پدر خویش بکسب این هنر پرداخت، آنگاه در 17 سالگی برای کلیسایی تابلو زیبا و ارزنده ای بوجود آورد که با همین کار بنای شهرت جهانی خود را بنیان نهاد، از آن پس دیری با نقاشان نامی عصر خویش بمسابقه پرداخت و در سال 1508 م. مأمور نقاشی سالنهای واتیکان گردید، که این کار نیز بازدیاد شهرت جهانی او کمک بزرگی کرد. در سال 1514م. از طرف لئون دهم بسمت سر معماری بناهای عالی رم برگزیده شد و در کار معماری نیز استعداد و نبوغ خود را نشان داد و تابلوهای گرانبها و شگفت انگیزی برای فرانسوای اول پادشاه فرانسه رسم کرد که هم اکنون در کاخ لوور زینت بخش سالن ها و مایۀ اعجاب هنرشناسان جهان میباشد. او در سال 1520 میلادی در حالیکه فقط 37 سال داشت بدرود زندگی گفت. رافائل عاشق دختر دهقانی شدو همین عشق باعث آفرینش تابلوهای پر ارجی گردید. (از دائره المعارف بریتانیا و قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
جمع واژۀ افیل. شتران بچه که به سال یا زاید از آن درآمده و شتربچه از ماده جداشده. (آنندراج). جمع واژۀ افیل، یعنی شتربچه که بسال دوم یا زاید از آن درآمده و شتربچۀ از مادر جداشده. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). جمع واژۀ افیل. شتر خرد. مؤنث آن: فیله. ج، افائل. (از اقرب الموارد). و رجوع به نشوءاللغه ص 82 شود، کار کردن بخودرایی. (منتهی الارب) (آنندراج). برای خود کار کردن. (ناظم الاطباء). کار کردن برای خود. (از اقرب الموارد) ، بناگاه مردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). ناگهانی مردن و بدین معنی بصیغه مجهول آید. یقال: افتئت فلان (مجهولا) ، ای مات فجاءه. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
رفال التیس، چیزی که بر سر غلاف نرۀ قچقار نهند تا گشنی نتواند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
شعر رفال، موی دراز. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). موی دراز. (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تْرا / تِ)
شهری در جنوب غربی اسپانیا بر ساحل اقیانوس اطلس که در ساحل 1805 ناوگان جنگی انگلستان به فرماندهی نلسون کشتی های فرانسه و اسپانیا را که متحداً وارد جنگ شده بودند شکست داد، و مدتی انگلستان بر آن حوالی حکومت کرد
لغت نامه دهخدا
تصویری از ارفال
تصویر ارفال
خرامیدن، دامن کشان گذشتن، فروهشتن
فرهنگ لغت هوشیار