جدول جو
جدول جو

معنی راغ - جستجوی لغت در جدول جو

راغ
دامن کوه که بجانب صحرا باشد
تصویری از راغ
تصویر راغ
فرهنگ لغت هوشیار
راغ
مرغزار، صحرا، دامن کوه، دامنۀ سبزکوه که وصل به صحرا باشد، برای مثال آهو ز تنگ کوه بیامد به دشت و راغ / برسبزه باده خوش بود اکنون اگر خوری (رودکی - ۵۳۰)، چنان شد ز لشکر در و دشت و راغ / که بر سر نیارست پرید زاغ (فردوسی - ۱/۳۳۷)
تصویری از راغ
تصویر راغ
فرهنگ فارسی عمید
راغ
مرغزار، دامن کوه، صحرا
تصویری از راغ
تصویر راغ
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راغی
تصویر راغی
بانگ کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راغم
تصویر راغم
خشمگین، گریزنده، ناخشنود، ناپسنددان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راغد
تصویر راغد
زندگی خوش و وسیع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راغب
تصویر راغب
خواهان، مایل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راغب
تصویر راغب
رغبت کننده، خواهان، مایل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راغب
تصویر راغب
((غِ))
مایل، خواهان، جمع راغبین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راغب
تصویر راغب
Prosperous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
процветающий
دیکشنری فارسی به روسی
процвітаючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
समृद्ध
دیکشنری فارسی به هندی
เจริญรุ่งเรือง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از براغ
تصویر براغ
رگ زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سراغ
تصویر سراغ
نشان پای و طلب کردن و جستن گرفتن و برداشتن، بمعنی تلاش اثر و خبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراغ
تصویر فراغ
اسب نیکو و گشاده رفتار، باد سرد تابستان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراغ
تصویر فراغ
فراغت، آسایش، راحتی، آسودگی، فرصت، امکان
فراغ بال: کنایه از آرامش، آسایش، آسودگی خاطر
فرهنگ فارسی عمید